نظریه شناختی الیس یکی از نظریه های مرتبط با تاب آوری است
نظریه شناختی الیس ، یکی از نظریه های مرتبط با تابآوری است.
نظریه شناختی، یکی از نظریه های مرتبط با تابآوری، نظریۀ الیس است نرگس زمانی روانشناس و مترجم کتاب کوچینگ شناختی رفتاری برای باشگاه نوشت : به اعتقاد الیس مجموعه ای از باورهای غیر منطقی هستند که انسانها را ناراحت میکنند و نمیگذارند به اهدافشان برسند وی از سه دیدگاه فیزیولوژیک ، اجتماعی و روان شناختی به شخصیت می نگرد الیس ترس و اضطراب را به شیوه خاص خود توجیه می کند در نظر او ترس عبارتست از دنبال کردن عقیده و یا نگرش و یا حملات به درون افکنده شده . ترس حالتی پیشگیرانه دارد و شامل این عقیده است که اولاً چیزی یا شخصی خطرناک وجود دارد ، ثانیاً باید در مقابل آن از خود دفاع کرد . اضطراب با ترس متفاوت است ، الیس اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی می داند.
از نظر الیس کسانی که خود را اسیر افکار غیر عقلانی خود می کنند ، احتمالاً خود را در حالت احساس خشم ، مقاومت ، خصومت و … قرار می دهند الیس می پذیرد که انسان موجودی است اجتماعی ، و معتقد است که انسان باید در اجتماع مطابق انتظارات خود و دیگران رفتار کند و بش از حد خود مدار و خود بین نباشد . الیس معتقد است با پافشاری بر نگرش دیگران نسبت به خود و جلوه دادن این نگرش به صورت نیازی مبرم ، حالتی مرضی و مخرب نفس است . به نظر او بلوغ عاطفی و سلامت روانی ایجاد تعادل مطلوب است
در آشفتگیهای هیجانی، رویدادهای برانگیزاننده همیشه از طریق باورهای نامعقول و غیر منطقی پردازش میشوند. وی دوازده باور غیرمنطقی را ریشۀ اصلی روان رنجوری میداند. این دوازده باور به شرح زیر هستند (فیزروزبخت،۱۳۸۳) :
۱٫اطرافیانم حتماًَ باید تمام کارها و اعمالم را بپسندد.
۲٫بعضی اعمال و کارها، افتضاح و وحشتناک هستند و عاملان آنها باید به شدت نکوهش و لعن شوند.
۳٫اگر اوضاع بر وفق مراد من پیش نرود، وحشتناک میشود.
۴٫همیشه عوامل بیرونی باعث احساس بد بختی انسانها میشوند و دیگران و وقایع هستند که موجب چنین احساسی میشوند.
۵٫اگر چیزی خطرناک یا ترسناک است یا میتواند خطرناک باشد باید از آن بی نهایت ناراحت شوم و با آن اشتغال ذهنی پیدا کنم.
۶٫ پرهیز کردن از مشکلات زندگی و مسئولیتهایمان در قبال خودمان، بهتر از روبرو شدن با آنها است.
۷٫همیشه باید به چیز قویتر و بزرگتر از خودم متکی باشم.
۸٫در تمام شئونات زندگیام باید کاملاًَ قابل، باهوش و موفق باشم.
۹٫اگر چیزی زمانی زندگی مرا تحت تأثیر قرار دهد، تأثیرش همیشگی خواهد بود.
۱۰٫باید همیشه و کاملاًَ بر اوضاع و امور کنترل داشته باشم.
۱۱٫انسان با بی حالی و تنبلی میتواند به خوشبختی برسد.
۱۲٫من تقریباًَ هیچ کنترلی روی هیجاناتم ندارم و نمیتوانم برای احساس ناراحتیام کاری بکنم.
این باورهای غیر منطقی جزو موانع تابآوری محسوب میگردند و باعث میشوند الگوی تفکر فرد از الگوی تفکر تاب آورانه فاصله بگیرد. در دیدگاه الیس، اضطراب، استرس و سایر نابهنجاریها پیامد نامناسب شناختهای غیر منطقی هستند.
از نظر الیس هیچ راهی وجود ندارد که ثابت کنیم آدمهای با ارزشی هستیم وقتی عزت نفس خود را بر اساس توانایی موفق شدن، عشق ورزیدن، تأیید شدن، درستکار بودن، یا حتی منطقی بودن استوار میکنیم،
در واقع میگوییم که ارزش انسان کامل، فقط با ارزش بخشی از آنچه هست، توصیف میشود.
راه اصلی برای عضو طبیعی و منطقی جامعه شدن، خویشتن پذیری است. هیچ مرجع تجربی برای ارزش شخصی وجود ندارد، هیچ ملاک عینی در جهان وجود ندارد که بتواند ارزش ما را بسنجد. در حقیقت، مشغولیت ذهنی به ثابت کردن ارزشمان، مهمترین مانع بر سر راه لذت بردن از زندگی است. چنانچه خویشتن پذیر باشیم، افزایش و کاهش خلق زیادی را تجربه نخواهیم کرد.
وقتی سرانجام بتوانیم تمام نقاط قوتها و ضعفهایمان را بپذیریم، قادر خواهیم بود جستجو برای عزت نفس را ترک کنیم و انرژی خود را برای پاسخ دادن به این پرسش معنی دار آزاد سازیم که: چگونه میتوانیم از زندگی خود کمال لذت را ببریم (پروچاسکا و نورکراس، ۱۹۹۹، ترجمۀ سید محمدی،۱۳۸۱) و این پذیرش خود و اعتماد به نفس درونی نیز از ویژگیهای افراد تاب آور محسوب میگردد و اساس تابآوری است.