روانشناسی مثبت گرا و تابآوری
روانشناسی مثبت گرا و تابآوری
تابآوری از اولین موضوعاتی بود که توجه روانشناسان مثبتگرا را به خود جلب کرد. معمولا سازمانها به قدرت عملکرد اهمیت میدهند، اما روانشناسان مثبت گرا به توانمندیهای رفتاری و اهمیت آن در رویارویی با مشکلات علاقهمند هستند لذا طبقه بندی جدیدی بر اساس توانمندیهای رفتاری ارائه دادند.
دکتر محمدرضا مقدسی مدیر و موسس خانه تاب آوری در ادامه این یادداشت اضافه کرده است که :این توانمندیها را به شش دسته تقسیم می شود: توانمندیهای عاطفی که شامل پشتکار و شجاعت میشوند، توانمندیهای بین فردی که شامل مهربانی و عشق میشوند، توانمندی اعتدال مانند خود تنظیمی، و توانمندیهای تعالی مثل قدردانی، امید، و معنویت. توانمندیهایی که در این دستهبندی آمدهاند در واقع همان ویژگیهایی هستند که محققان تابآوری در بررسی تفاوتهای بین فردی در میزان مقابله با مشکل مواجه هستند.
علاقه روانشناسان مثبتگرا به تابآوری منجر به ایجاد برنامه تابآوری خاصی شد. نتیجه تحقیقات این برنامه نشان داد که میتوان افراد را بر اساس نوع نگاهشان به سختی به دو دسته خوشبین و بدبین تقسیمبندی کرد. تاثیرات خوشبینی بر شکوفایی تا جایی است که افراد باید سعی کنند یاد بگیرند مانند افراد خوشبین فکر کنند. برنامهای که در نتیجه این تحقیقات به دست آمد به بچهها و بزرگسالان آموزش داده شد که میتوان با قدرتمند کردن روابط، تعیین هدف، و ایجاد حس دستیابی به موفقیت، تابآوری را ارتقاء ببخشند .
گسترش و ساخت:
تابآوری به معنای داشتن انعطافپذیری فکری، رفتاری و عاطفی در شرایط سخت است. فقدان تابآوری از سوی دیگر به صورت عدم انعطاف پذیری خود را نشان میدهد و توانایی ما را برای تفکر خلاقانه کاهش میدهد و ما را از دیدن راهحلهای جایگزین باز میدارد که در این راستا دامنه عواطف و احساسات ما را محدود میکند.
روانشناسان مثبت گرا معتقدند: احساسات و عواطف منفی، انتخابهای ما را محدود میکنند، ولی احساسات و عواطف مثبت، دقیقا عکس این عمل میکنند. عواطف مثبت ایدههای ما را گسترش میدهند و ما را برای دیدن انتخابهای متنوع آگاه میکنند و به ما کمک میکند که خلاق شویم، با دیگران ارتباط برقرار کنیم همچنین برای آینده برنامهریزی کنیم. لذا اگر به دیگران کمک کنیم دامنه عواطف مثبتشان را گسترش دهند، قادر خواهند بود زندگی خود را از این رو به آن رو کنند.
یکی از شاخصهای روانشناسی مثبت گرا یافتن و استفاده از توانمندیهاست که بر پایهدو اصل بنا شده است: اول اینکه هیجانات مثبت قلب و ذهن افراد را باز میکنند و باعث میشوند خلاقتر و پذیراتر باشند، و دوم اینکه مثبتگرایی نگرش ما را بهبود میدهد زیرا ما را قادر میکند دانش و مهارتهای جدیدی برای خود بسازیم.
همچنین بواسطه مثبت نگری نمیتوان وجود هیجانات منفی را منکر شد. اما هدف از مثبتنگری، کاهش دادن منفینگری بیش از اندازه است، زیرا زمانی که فرد در شرایط سختی به سر میبرد، ناخودآگاه به دنبال نکات منفی دیگری برای توجیه افکار و موقعیت موجودشان میگردد. معمولا در چنین شرایطی، افراد از کاه کوه میسازند، و یا دچار وسواس فکری میشوند که کمک میکند خواسته پنهانی ذهنشان برای ترسیم آیندهای غمبار تحقق یابد.
قدردانی و شکر گزاری :
دیدگاه مهمی که ما را قادر به شناسایی هیجانات مثبتمان میکند، دیدن خوبیها در شرایط سخت است. رفتار قدردانی جایگاه بسیار مهمی در روانشناسی مثبتگرا دارد، زیرا با دیدن آنچه که داریم و قدردان بودن برای آن، میزان رضایتمندیمان افزایش مییابد. به عنوان مثال توجه به اینکه همسر و فرزندانمان در روز چه زحماتی برای ما می کشند و یا دیدن نعمت های خداوندی و زیبایی های خلقت، که درک این نعمت ها خود گونه ای قدردانی و عبادت است.
قدردانی یعنی ما متوجه چیزهای خوبی که در زندگی ما وجود دارند هستیم. به عبارتی بتوانیم حتی لذت نعمت های کوچک زندگی را نیز بواسطه دیدن آنها ببریم.
بر این اساس مطالعات نشان دادهاند که روانشناسی مثبتگرا قادر است منابعی که افراد در فقدان تابآوری به آنها نیاز دارند را در دسترس افراد قرار دهد.