تاب آوری و خودمهارگری کودکان طلاق
تاب آوری و خودمهارگری کودکان طلاق
طلاق یکی از وقایع پرتنش در طول زندگی مشترک و مهمترین شاخص آشفتگی زندگی زناشویی است که فرایندهای روانشناختی، هیجانی، رفتاری، تحصیلی، و ارتباطی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار میدهد.
بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی بر تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق انجام گرفت.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود.
جامعه آماری این مطالعه را تمامی کودکان پسر طلاق ۷ تا ۱۰ سال مشغول به تحصیل در دروه ابتدایی در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ تشکیل میدادند.
حجم نمونه شامل ۳۰ کودک از جامعه آماری مذکور بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب، و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند (۱۵ کودک در هر گروه).
گروه آزمایش مداخله بازی درمانی را طی دو ماه و نیم در ۸ جلسه ۶۰ دقیقهای دریافت کردند،
در حالی که گروه گواه این مداخله را در طی فرایند انجام پژوهش دریافت نکرد.
پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کودکان و نوجوانان (انگار و لیبنبرگ، ۲۰۰۹) و پرسشنامه خودمهارگری ادراک شده کودکان (هامفری، ۲۰۰۰) بود.
دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس توسط نرمافزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که بازی درمانی بر تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق مؤثر بوده است (P<0.001)؛
بدین صورت که این شیوه درمان توانسته است تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق را بهبود دهد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که بازیدرمانی گروهی با بهرهگیری از فنونی مانند کشف و درمان علل مقاومتها و مخالفتها با دیگران و قوانین، آموزش نحوه بروز و شناسایی هیجانات اصلی خود، و مدیریت خشم میتواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق در سطح مدارس و کلینیک های روانشناختی به کار رود.
اثربخشی بازی درمانی گروهی بر تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق
بر اساس گزارشی از خانه تابآوری، خودمهارگری یک مفهوم کلیدی در روانشناسی است که به توانایی فرد برای کنترل و مدیریت خود در مواجهه با شرایط و احساسات مختلف اشاره دارد.
این مهارت تأثیر قابل توجهی بر رفتار و تصمیمگیریهای فرد دارد. بررسی منابع مختلف نشان میدهد که خودمهارگری نقش مهمی در تعیین رفتار کودکان و بزرگسالان ایفا میکند. به عبارت دیگر، این توانایی به تعادل رفتاری فرد با محیط اطراف و شناخت صحیح از خود کمک میکند.
خودمهارگری، به عنوان یک توانایی برجسته انسانی، واقعیتی اجتنابناپذیر است که انسان را از سایر موجودات متمایز میسازد. این مفهوم به تنظیم ارادی تکانههای شناختی، هیجانی و رفتاری اشاره دارد، به ویژه زمانی که وسوسهها به طور فوری با اهداف ارزشی فرد در تضاد قرار میگیرند.
ویژگیهای خودمهارگری
این تعریف دو ویژگی اصلی دارد:
1.انتخاب هدفهای بلندمدت:خودمهارگری نیازمند انتخاب اهداف بهتر و با ارزشتر درازمدت در مقابل خواستههای فوری است. افرادی که از تاب آوری و خود کنترلی خوبی در مواجهه با وسوسهها بر خوردارند، اهداف بلندمدت را بر پاداشهای فوری ترجیح میدهند
در بسیاری از موارد، پاداش ناشی از خودمهارگری نه تنها به تأخیر میافتد بلکه انتزاعی نیز هست.
به عنوان مثال، تشویق دانشآموزان به مطالعه به خاطر آیندهای بهتر یا رشد شخصی. فاصله زمانی و مفهوم انتزاعی هر دو میتوانند اهمیت روانشناختی اهداف بلندمدت را کاهش دهند.
2. خودانگیختگی: ویژگی دوم این تعریف، خودانگیختگی خودمهارگری است؛ یعنی فرد باید در جستجوی فرآیند تنظیم باشد. برای مثال، دانشآموزانی که تنها به دلیل ترس از مجازات منظم هستند، نمیتوانند به عنوان افرادی با ویژگی خودمهارگری شناخته شوند (انجلا، 2014).
چالشهای کودکان طلاق
کودکان طلاق معمولاً با چالشهای عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اما تابآوری و خودکنترلی میتوانند به کاهش اثرات منفی این وضعیت کمک کنند. پرورش این ویژگیها به کودکان کمک میکند تا با وجود مشکلات ناشی از جدایی والدین، سازگاری پیدا کنند و به رشد خود ادامه دهند.
مطالعات نشان دادهاند که بین خودتنظیمی و تابآوری در نوجوانان خانوادههای مطلقه رابطه مثبتی وجود دارد.
بنظر میرسد مهارتهای بالاتر خودتنظیمی با افزایش تابآوری همراه است.