تاب آوری و مدیریت استرس

0

تاب آوری و مدیریت استرس

تاب آوری از اهمیت ویژه ای برخودار است چرا که ۷۰ سال آموزش مدیریت استرس موجب رهایی ما از دست آن نبوده است ؟
ایده هایی در مورد مدیریت استرس در دهه ۱۹۵۰ میلادی شروع شد ؛ وقتی برای اولین بار در مورد اثرات فیزیولوژیک استرس روی سلامتی و به زیستی مطالبی را آموختیم. پیامی که گرفتیم این بود که استرس برای ما بد بوده و می­خواستیم تا جایی که می­شود از آن اجتناب کنیم. اگر نتوانیم از استرس اجتناب کنیم،سعی می­کنیم تا جایی که امکان داشته باشد آنرا کنترل کنیم.

بهرحال بررسی پشت بررسی و تحقیقات پیاپی نشان داده است که حالا سطح استرس بیش از گذشته است. و این تنها ما را به این نتیجه می­رساند تا فرایندهایی که برای رویارویی با چالش ها و استرس در زندگی روزمره مورد استفاده قرار داده ایم،دیگر موثر نیستند. به علاوه ما بیش از هر زمان دیگری فقط می­خواهیم زنده بمانیم و به بقای خود فکر می­کنیم و در عین حال هم می­خواهیم زندگی ما پر ثمر و پر از پاداش و حیرت آور هم باشد.

حالا لازم است که روال و فرایند تازه ایی برای رویارویی با چالش های زندگی در پیش گیریم. حال زمان آن است که از این فکر دست برداریم که می­توانیم استرس را مدیریت کنیم و در عوض گام هایی برای فرایندی تازه در قبال استرس برداریم. یعنی همان تاب آوری در مواجه با چالشها و شداید زندگی

استرس را مدیریت نکنید؛ استرس شما را مدیریت می­کند

یادم می­آید زمانی برای یک گروه از دانشجویان سال سوم پزشکی دانشگاه پزشکی در مورد مدیریت استرس سخنرانی می­کردم . امتیازاتی به برنامه های مدیریت استرس به عنوان بخشی از حرفه ام داده بودم.به من گفته بودند که این دانشجویان شیفتهای کار بلند و تکالیف مهمی برای کلاس داشتند؛ و استاد آنها نمونه واقعی از کسی بود که چیزی جز کمال از آنها انتظار نداشت.
با اسلایدها و جزواتی برای آنها سخنرانی کردم که نشان می­داد که چقدر استرس می­تواند بدردبخور باشد و چطور می­توانند با موفقیت استرس خود را مدیریت کنند با آنها در مورد خواب کافی و تغذیه مناسب و یادگیری فرایندهای مختلف برای استراحت روحی و جسمی حرف زدم .
بعد هم در آن جلسه تمرین تنفس داشتیم ؛ جایی که آنها می­توانستند چشم های خود را ببندند و به ریلکسیشن روحی بپردازند. خیلی زود صدای خرو پف آنها را یکی پس از دیگری شنیدم و بعد از چند دقیقه دیدم که صدای خرو پف بعضی مانع از ریلکسیشن بقیه می شود. بعد از این که آنها را بیدار کردم؛همه آماده بودند تا در باره این تجربه حرف بزنند.

دانشجویان به من گفتند که آنها فکر می­کردند که غیر ممکن است استرس را در محیط خود و شاید در محیط های کاری کنترل کنند. ساعات کار طولانی و درخواست های فیزیکی که استراحت را محدود می کند و توقعاتی ورای طاقت آنها به آن معنا بود که هیچ وقتی برای استراحت یا مدیریت استرس نداشتند آنها فقط به زندگی عزیز خود چسبیده بودند و بهترین کاری که از دستشان می آمد را انجام می­دادند و برای بعد از ترم خود برنامه ایی جمع و جور کردن خود می­ریختند.

بعد از سخنرانی خوشحال بودم که در مدرسه طب نبودم،اما متقاعد شده بودم که به نوعی به آنها کمک  کرده بودم که راهی برای مدیریت استرس پیدا کنند. چند سالی روی این رویه پافشاری می­کردم تا به مردم کمک کنم تا استرس خود را بطور موثر مدیریت کنند.
 متاسفانه اشتباه می­کردم و حق با دانشجویان پزشکی بود. آنچه که بعد از سالها یاد گرفته ام آن است که واقعا نمی­توانیم استرس را مدیریت کنیم پیام ها ؛ آموزش ها و اطلاعاتی دال بر آن که می توانیم استرس را مدیریت کنیم،باعث شده است که بیش از پیش استرس زده شویم.

به نظر می­رسد که چالش آن است که ما هر چه بیشتر سعی می­کنیم استرس را مدیریت کنیم. و البته در این کار کمتر هم موفق می­شویم. عملا احساس شکست خورده ها را داریم و نمی­توانیم مسائلی مثل وقت و زمان استراحت و حجم کاری و مسئولیتهای خانوادگی را براحتی مدیریت کنیم.
کنایه آمیز است که هر چه بیشتر و بیشتر در مورد استرس می دانیم ؛ کمتر و کمتر می­توانیم آنرا مدیریت کنیم.

 از تلاش برای مدیریت استرس  ۷۰ سال میگذرد چندین دههاز هنگامی که  برای اولین بار ایده استرس و مدیریت آن  به ما معرفی شده است ؛ می­گذرد.

از تحقیقات علمی گرفته شده است که بدن ما به بیشتر وقایع برای ایجاد تغییر در سیستم واکنش نشان می­دهد.
وقتی یک واقعه خارج از انتظار رخ می­دهد مثل وقتی که سفر تجاری شما با هواپیمای عصر جمعه لغو می­شود یا تیم فوتبال پسر شما می بازد، بدن شما به شیوه ایی واکنش نشان می­دهد که هورمونهای استرس را آزاد می­کند. این هورمونها به ما کمک می کنند تا با این وقایع بطور موثری کنار بیاییم. آنها ممکن است به ما کمک کنند تا توجه خود را متمرکزتر کرده و سریعا به وب سایت خطوط هواپیمایی سری بزنیم تا مسیر دیگری برای رفتن به خانه انتخاب کنیم. می­توانیم به پسر خود امید بدهیم تا در دور بعد موفق تر شود. این واکنش ها برنامه ریزی شده اند و واکنش بدن ما اتوماتیک واراست.

این واکنش فیزیکی یا تحکم آمیز است که مدیریت استرس را غیر ممکن می­سازد بدن و فکر ما به موقعیت های استرس آمیز به شیوه ایی خاص واکنش نشان می­دهد و تلاش های رقت انگیز برای کنترل و مدیریت آن انجام می­دهیم. حقیقت آن است که استرس ما را موثر تر مدیریت می­کند تا ما .

لحظه ایی چگونگی واکنش خود به این موقعیت های پر استرس را بررسی کنید:
. رئیس شما به دفترتان می­آید و به شما می­گوید خبرهای خوبی برای شما دارد ، شرکت شما شعبه جدیدی زده و شما قرار است آنرا سرپرستی کنید. این به معنای ترفیع در پست ؛ کمی افزایش حقوق و هدایت تیم تازه است.وقتی از دفترتان بیرون می رود عملا ذوق زده شده اید و به همسرتان زنگ می­زنید و با غرور خبرها را به او می­دهید . دلتان می خواهد از شدت شوق برقصید .
بعد از آن  احساس گرفتگی در شکم تان بخاطر مسئولیت های تازه دارید.
. مشغول رانندگی در بزرگراه هستید و از منظره لذت می­برید ،چرخ ماشین پنجر می شود . شما فورا ترمز می کنید تا بفهمید که چه کار کنید  تا بتوانید خود را به نزدیک ترین تعمیرگاه  برسانید. بعد متوجه می­شوید که قلبتان بتندی می­زند و دستهای تان عرق کرده است. نفس عمیقی می­کشید تا کمی به اوضاع مسلط شوید.

. دخترتان به شما زنگ می­زند تا به شما بگوید دارید مامان بزرگ می­شوید. احساس می­کنید که قلبتان سرشار از شادی است. او جزئیات ملاقات با دکتر را با شما در میان می­گذارد و تنها چیزی که می­توانید ببینید که دخترتان بزرگ شده و حالا دارد بچه دار می شود. چشمان تان پر از اشک می­شود و برایش دعا می­کنید که هر دو یعنی مادر و بچه به سلامت دوران بارداری را بگذرانند.

گرچه ماهیت این اتفاقات متفاوت است،چرا که برخی مثبت بوده و برخی منفی،واکنش های فیزیکی و احساسی و روحی ما بسیار مشابه هم هستند. انواع واکنش ها بدنی را به استرس نشان می­دهیم مثل طپش قلب،تغییر در تنفس و افکاری که ما را وادار می­کند به دنبال امنیت باشیم یا موفقیت را جشن بگیریم . نمی­توانیم در مورد ترفیع و نوه دار شدن مان ذوق زده نشویم و وقتی لاستیک ماشین پنجر می­شود و ۷۰ مایل در ساعت در بزرگراه سرعت داریم؛نترسیم و عصبی نشویم.

تفکر جاری در مورد مدیریت استرس چندان از چیزی که وقتی متوجه شدیم استرس بخش حیاتی و دراماتیکی از زندگی ما را شکل می­دهد،متفاوت نیست.اگر به دنبال نصحیت یا موعظه برای مدیریت استرس از زبان پزشک تان یا گوگل باشید؛ تنها چیزی که می شنوید آن است که سعی کنید ریلکس کنید یا چند نفس عمیق بکشید.

لیست تکنیکهای مدیریت استرس عملا طولانی است ،

گرچه یکی از آنها یا حتی تعدادی از آنها ممکن است در موقعیتهای پر از استرس مفید باشند،آنها واقعا موضوعات کلیدی را مورد خطاب قرار نمی­دهند،چرا که استرس جنبه سالم و عملا مفیدی در زندگی ماست و شیوه تازه ایی برای درک آن است که چرا می­توانیم با خشنودی استرس را در زندگی خود در آغوش بکشیم تا موهبتهای آنرا ببینیم.

می­توانیم از استرس برای  تحت تاثیر قرار دادن واکنش های فوری و غیر قابل کنترل استفاده کنیم. داستان قدیمی زنی که از کالج به خانه زنگ زد تا به والدینش بگوید که حامله است را یادتان می­آید.مردی که با او دوست بود بخاطر مواد مخدر دستگیر شده بود و همه پول او را دزدیده بود.او به والدین حیرت زده اش می­گوید سلام من شوخی می­کنم اما من از جذابیت شانس ندارم !
در دنیای ترسناک امروز تنها کاری که می­توانیم انجام دهیم آن است که به زندگی بچسبیم و امیدوار باشیم که هر چیزی که ما را اذیت می کند ، از بین برود طوری که بتوانیم به زندگی خود ادامه دهیم.

علاوه بر این هنجار به روایتی ناکارآمد که  فکر می­کنیم عملا می­توانیم استرس را مدیریت کنیم؛ شکست بزرگ دیگر مدیریت استرس این ایده است که ما قربانی استرس خود بوده و حتی اگر بخواهیم استرس خود را مدیریت کنیم؛ به واقع از پس آن بر نمی­آییم و نمی توانیم بطرز موثری این کار را انجام دهیم. گویی زندگی روزانه و سرنوشت ما خارج از کنترل ماست و ما صرفا اهدافی برای آن هستیم که زندگی هر چه دلش می خواهد را بسوی ما پرتاب کند.
هنجار هوشیارانه است، و روی زندگی ما کار می­کند. اما می توانیم آنرا در کلمات و عباراتی که مورد استفاده قرار می­دهیم بشنویم. جملاتی مثل این که من خیلی استرس زده هستم. یا از کنترل خارج شده ام یا نمی­توانم این مسئله را مدیریت کنم. نشان دهنده این هنجار است که به نوعی نمی­توانیم با نوسانات روزمره زندگی خود روبرو شویم.

 

به قلم و ترجمه عفت حیدری از کتاب مزایای تاب آوری

تاب آوری و مدیریت استرس
تاب آوری استرس
ارسال یک پاسخ