اثربخشی معنادرمانی گروهی بر باورهای وسواسی و تاب‌آوری زنان

0

اثربخشی معنادرمانی گروهی بر باورهای وسواسی و تاب‌آوری زنان

پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش معنادرمانی گروهی بر کاهش باورهای وسواسی و افزایش تاب‌آوری در زنان انجام شد.

روش‌بررسی: این مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.

بدین منظور آزمون‌های باورهای وسواسی ۴۴-OBQ و مقیاس تاب‌آوری کانر-دیویدسون (CD-RISC) به‌صورت پیش‌آزمون و پس‌آزمون و پیگیری بر دو گروه آزمایش و کنترل که هر کدام شامل ۱۰ نفر بودند اجرا شد.

جامعه آماری شامل تمامی زنان شهر تهران بود که از طریق روش نمونه‌گیری از جامعهٔ در دسترس که شامل مادران دانش آموزان یک مجموعه آموزشی در منطقه ۳ تهران بود انتخاب شدند.

در فاصله بین پیش‌آزمون و پس‌آزمون، گروه آموزش تحت یک دوره معنا درمانی گروهی ۱۰ جلسه‌ای قرار گرفتند. داده‌های پژوهش پس از استخراج با استفاده از تحلیل اندازه‌گیری‌های مکرر و با نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد معنادرمانی گروهی بر کاهش باورهای وسواسی و افزایش تاب‌آوری مؤثر است (۰٫۰۰۱‍>p).

نتیجه‌گیری: نتایج پس‌آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نشان‌دهنده ماندن اثر معنادرمانی با گذشت زمان بود همچنین می‌توان نتیجه گرفت معنادرمانی بر کاهش باورهای وسواسی و افزایش تاب‌آوری با ایجاد معنا در زندگی مؤثر است و می‌توان این روش را برای درمان وسواس فکری در زنان توصیه کرد.

 

 

اثربخشی معنادرمانی گروهی بر باورهای وسواسی و تاب‌آوری زنان

 

 

 

اثربخشی معنادرمانی گروهی بر باورهای وسواسی و تاب‌آوری زنان

 

باورهای وسواسی به عنوان یک جنبه مهم در اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) شناخته می‌شوند. این باورها معمولاً شامل افکار غیرمنطقی و نادرست هستند که می‌توانند به شدت بر رفتار و احساسات فرد تأثیر بگذارند. در زیر به بررسی ابعاد مختلف این باورها و تأثیر آن‌ها بر زندگی افراد مبتلا پرداخته می‌شود.

تعریف و ویژگی‌های باورهای وسواسی

باورهای وسواسی معمولاً به صورت افکار مزاحم و غیرقابل کنترل بروز می‌کنند. این باورها ممکن است شامل ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگران، نیاز به پاکیزگی مفرط، یا ترس از ناپسند بودن افکار باشند. افراد مبتلا به OCD معمولاً برای کاهش اضطراب ناشی از این باورها، رفتارهای خاصی را انجام می‌دهند که به آن‌ها “عملکردها” گفته می‌شود.

نقش باورهای ناکارآمد

تحقیقات نشان داده‌اند که باورهای ناکارآمد نقش کلیدی در ایجاد و حفظ اختلال وسواس دارند. این باورها می‌توانند باعث افزایش تمرکز بر افکار وسواسی و ایجاد احساسات منفی شوند. به عنوان مثال، افرادی که دارای باورهای ناکارآمد هستند، ممکن است فکر کنند که اگر نتوانند یک عمل خاص را انجام دهند، عواقب جدی خواهد داشت.

تأثیر بر شناخت و رفتار

باورهای وسواسی نه تنها بر افکار بلکه بر رفتارهای فرد نیز تأثیر می‌گذارند. این باورها می‌توانند منجر به نقص در بازداری شناختی شوند، به طوری که فرد قادر به کنترل افکار و احساسات خود نیست. این نقص در بازداری شناختی می‌تواند باعث شود که فرد در مواجهه با موقعیت‌های استرس‌زا احساس ناامیدی کند و رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان دهد.

مدیریت و درمان

مدیریت باورهای وسواسی معمولاً شامل درمان‌های شناختی-رفتاری (CBT) است که هدف آن تغییر الگوهای فکری ناکارآمد است. همچنین، داروهای ضدافسردگی نیز ممکن است برای کاهش علائم استفاده شوند. مهم‌ترین هدف درمان، کمک به فرد برای شناسایی و تغییر باورهای ناکارآمد و تقویت مهارت‌های مقابله‌ای است.

آگاهی از وجود این باورها و تأثیر آن‌ها بر زندگی روزمره می‌تواند اولین گام برای مدیریت بهتر اختلال وسواس باشد.

 

ارسال یک پاسخ