تاب آوری از پژوهش تا اجرا

0

 تاب آوری از پژوهش تا اجرا به قلم  دکتر میترا رضایی

  پیشینه تاب آوری 

بخش عمده پژوهش های مرتبط با تاب آوری ومطالعات بین فرهنگی آن ، درباره کودکان متولد شده و پرورش یافته درشرایط پرخطر بوده است . شرایطی مانند خانواده هایی که والدین آنان دچار اختلالات روانی یا الکلیسم بوده اند. والدین سوء استفاده کننده از کودکان و یا مجرم ، یا شرایطی نظیر جوامعی که با فقر با یا جنگ دست و پنجه نرم کرده اند . یافته های بدست امده از این مطالعات نشان می دهد که حداقل ۵۰%  و غالباً ۷۰% – نوجوانان پرورش یافته درچنین شرایطی ، علیرغم قرارگرفتن درمعرض فشارهای شدید ، توانش اجتماعی خود را بهبود داده برمشکلات غلبه کرده و نهایتاً به زندگی موفقی دست یافته اند. افزون براین ، چنین پژوهش هایی نه تنها ویژگی های نوجوانان « تاب آور » را شناسایی کرده اند، بلکه ویژگی های محیطی ( مانند خانواده ها ، مدارس و اجتماعات ) که پیدایش تاب آوری را تسهیل می کنند نیز مشخص کرده اند. 

      ظرفیت های تاب آوری

پژوهش های مرتبط با تاب آوری ، دربنیادی ترین سطح ، مطالعات و نظریات مربوط به رشد انسانی را تأیید می کند. این نظریات ، آشکارا ، برتوانایی بیولوژیک ( فطری ) برای رشد و ارتقاءکه درانسان به عنوان یک ارگانیسم وجود دارد. وبخشی از ترکیب ژنتیکی فرد را تشکیل می دهد – و می تواند به طور طبیعی درشرایط معین محیطی از قوه به فعل درآید ، تأکید می ورزد. همه ما تاب آوری ذاتی ، و با ظرفیت هایی برای بهبود ویژگی هایی که عمدتاً در افراد تاب آور دیده می شوند ، متولد می شویم. این ویژگی ها عبارتند از توانش اجتماعی  ( مانند تفاهم ، انعطاف پذیری فرهنگی ، همدلی ، مهربانی ، مهارت های ارتباطی و شوخ طبعی ) ، حل مسئله ( مانند برنامه ریزی ، یاری جویی ، تفکر انتقادی وخلاق ) ، خودگردانی ( مانند احساس هویت ، خودکارآمدی، خودآگاهی ، تسلط بروظایف وکناره گیری سازگارانه ازمفاهیم وشرایط منفی ) ، احساس هدفمندی و باور به آینده ای روشن ( هدف گیری ، آرمان های تحصیلی ، خوش بینی ، اعتقاد دینی و روابط معنوی ) نکته مهم این است که تاب آوری صرفاً پدیده ای ژنتیکی نیست که فقط ابرانسان ها دارای آن باشند. درواقع « این پدیده » ظرفیتی فطری است که می تواند به خود اصلاح گری و تغییرمنجرشود.

  عوامل محافظت کننده محیطی :

پژوهش های بعمل آمده درحوزه رشد کودک ، پویایی خانواده ، کارایی مدارس  و توسعه اجتماعی و نیز مطالعات انتوگرافیک نوجوانان ، همگی نشان می دهند که ویژگی هایی درخانواده ، مدرسه و محیط های اجتماعی می توانند به تقویت یا تضعیف تاب آوری طبیعی در کودک بیانجامد . این « عوامل محافظتی » اشاره به ویژگی هایی ازمحیط دارند که باعث تغییر یا حتی به عکس شدن برآمدهای بالقوه منفی شده و افراد را قادر می سازند تا پیامدهای پیشامدهای ناگوار را درجهتی مثبت تغییردهند. این ویژگی ها در۳ گروه کلی قابل طبقه بندی هستند .

۱)    پیوندهای مهربانانه که به همدردی ، درک متقابل ، احترام و علاقه مندی می انجامند.

۲)    امیدواری که باعث می شود تا نوجوان تاب آوری ذاتی خود را باور کند و در رویارویی با مشکلات و آسیب ها ، به جستجوی کشف توانمندی هایش برآید.

۳)     پیدایش فرصت هایی برای مشارکت معنامند درجهت مسئولیت پذیری ، تصمیم گیری ، گفتن و شنیده شدن و تأثیرگذاری افراد با استعداد براجتماع .

 

دانش لازم برای عمل :

پژوهش های تاب آوری نشان می دهند که چگونه نوجوانان در رویارویی با عوامل تنش زایی که در بافتاراجتماعی وجود دارد نظیر نژاد پرستی ، جنگ و فقر ، با موفقیت بیرون می آیند. درواقع ، این دیدگاه منطق نیرومندی را فراهم می کند تا از نگرش تنگ و تار علوم اجتماعی ورفتاری که الزاماً توجه خود را معطوف به خطر ، نقصان وآسیب کرده اند ، دست برداشته و به سمت توجه به نقاط قوت نوجوانان ، خانواده های آنان ، مدارس و اجتماعات با دیدگاهی ارتقاء نگر برویم.

بررسی چنین نقاط قوتی و دانش به اینکه هرکسی این نقاط قوت و ظرفیت را برای تغییردارد ، موجب می شود که درحوزه پیشگیری ، آموزش و رشد نوجوانان نه تنها دریابیم که چه فرآیندی می تواند کارآمد باشد بلکه باعث می گردد تا از وسواس خود نسبت به پرداختن به شناسایی خطر بعنوان یک دیدگاه دست برداریم. دیدگاهی که نهایتاً نه تنها به لحاظ آماری ضیف ترعمل می کند بلکه به طور آسیب زننده ای برنوجوان ، خانواده اش و اجتماعات آنان برچسب و رنگ درمعرض خطربودن یا پرخطربودن می زند و دست آخر به کلیشه پردازی در مورد انسان ها و درشکل افراطی خود به نژادپرستی می انجامد. دانستن اینکه هرکسی  تاب آوری ذاتی دارد ریشه درخوش بینی ای دارد که برای انگیزه سازی بسیارضروری است . این موضوع نه تنها از هدر رفتن تلاش درمانگرانی که با نوجوانان آسیب دیده کار می کنند ، پیشگیری می کند بلکه عامل محافظتی مهمی را دراختیار درمانگر می گذارد (یعنی انتظارات مثبت ) که وقتی در نوجوانان درونی شود ، او را انگیزه مند و توانمند می کند تا برخطرات وپیشامدهای ناگوار چیره شود.

  تمرکز بر رشد انسان

علاوه بر این پژوهش های تاب آوری پیشنهاد می کنند که درحوزه پیشگیری ، آموزش ورشد نوجوانان ، رشد انسان درکانون تمامی فعالیت هایی که انجام می دهیم، قرارگیرد. مطالعات تاب آوری نشان می دهند که طبیعت ساز و کارهای محافظتی نیرومندی را برای رشد انسان فراهم آورده است . سازو کارهایی که به نظرمی رسد فراتر از مرزهای تاریخی ، جغرافیایی، طبقاتی و نژادی عمل می کند و این به معنای تأکید بیشتر برانسان گرایی است. بدین معنا که رشد و بهبود تاب آوری چیزی بجز فرایند رشد سلامت انسان نیست . فرایندی پویا که درآن تأثیرات محیطی و شخصیتی درتعاملی متقابل بریکدیگراثر می گذارند. پژوهش های تاب آوری الگوهای نظری رشد انسانی که پیش از این توسط Urie  Bronfenbrenn  وErick Erikson  وJean Piaget و Lawrence  Kohlberg        و   ‍Carol  Gillian        و    Rudolf Steiner    و    Abraham  Maslow  وJoseph Chilton pierce  را مورد تأیید قرار می دهد . درتمامی این الگوهای نظری ، درحالی که برابعاد مختلف رشد انسانی ( روانی اجتماعی ، اخلاقی ، معنوی و شناختی ) تأکید می شود. هسته مرکزی این رویکردها را این پیش فرض که فطرتی بیولوژیک برای رشد و کمال در هر انسانی هست ، تشکیل می دهد . ( مثلاً طبیعت خود- اصلاح گری ارگانیسم انسانی ) که به طور طبیعی و تحت شرایط معین محیطی می تواند آشکارشود. همانگونه که Maston می گوید : « هنگامی  که فاجعه از سر بگذرد  و نیازهای اولیه انسانی تأمین گردد. آنگاه تاب آوری احتمال ظهور می یابد»   مهمترین کاربرد برآمده از دل پژوهش های تاب آوری درحوزه اجرا ، این است که ما امیدواریم که جامعه ای با مردمانی توانا بیافرینیم به گونه ای که آنها به احساس هویت و کارآمدی ، توانایی تصمیم گیری ، هدف گذاری و باور به آینده دست یابند و از این راه بتوانند نیازهای اولیه انسانی خود برای مهربانی ، رابطه با دیگران ، احترام ، چالش ، قدرت و معنامندی را به عنوان کانون توجه هرگونه مداخلات پیشگیرانه ، آموزشی و رشد کمال نوجوانان قرار دهند.

 

تأکید برفرآیند ، نه برنامه !

پژوهش های تاب آوری نشان داده اند که تقویت تاب آوری مانند ارتقاء رشد انسانی ، یک فرایند است نه یک برنامه ، در واقع ، Rutter معتقد است که بایداز عبارت « فرایندهای محافظت کننده » که دربردارنده طبیعت پویای تاب آوری است ، به جای عبارت « عوامل محافظت کننده » استفاده کرد. پژوهش های تاب آوری نشان می دهند که جهت گیری حوزه پیشگیری ، آموزش و رشد نوجوانان باید از سمت توجه به برنامه وآنچه که می خواهیم ، به سوی تأکید برفرایند و چگونگی انجام آنچه که  می خواهیم تغییریابد. بعبارت دیگر از تمرکز پرمحتوا ( Content ) به سمت توجه به بافتار ( Contex ) حرکت کنیم.

تقویت تاب آوری موجب عمل آن درسطح ساختاری و سیستمی عمیق درانسان می شود. درسطح روابط ، باورها و فرصت هایی برای مشارکت وقدرت ، یعنی مواردی که بخشی از هرتعامل و هرمداخله ای را – صرف نظر از موضوع آن – تشکیل می دهند . حتی اگر به قیمت گوناگونی برنامه ها ( به علت مشارکت افراد هراجتماع ) بیانجامد زیرا دراینصورت اتکاء به منابع داخلی نیز کاهش می یابد.

 

خلاصه

کسانی که برپیشامدهای ناگوار چیره گشته اند- چه درمطالعات طولی و چه در پژوهش های انتوگرافیک – به صدای بلند به ما می گویندکه تاب آوری ، نهایتاً عبارت است ازفرایند با دیگران رابطه داشتن و زیستن . Rutter می گوید : (( رشد ، عبارتست از پرسش درباره ارتباطی که میان شما به عنوان یک فرد و محیطی که درآن زندگی  می کنید ، شکل می گیرد. تمام امید ما آنست که این ارتباط تغییر و ارتقاء یابد. اینکه ببینیم کودکانی که درمحیطی نامطلوب پرورش یافته اند ، محکوم به تحمل منفعلانه این محیط و نهایتاً ناکارآمدی نیستند )).

Coleman نیز دراین باره معتقداست که اساسی ترین وظیفه والدین ، آموزشگران وسیاستگذاران عبارتست از ایجاد ارتباط میان کودکانشان با کارخانه ای به نام اجتماع. او می گوید « که وظیفه ما عبارتست از اینکه جامعه مان را درکلیت خودش بنگریم وبپرسیم که کودکان ما درکجای این اجتماع قرار می گیرد و چگونه ؟ » پژوهش های تاب آوری نشان می دهند که این مکان ، درروابط با دیگران نهفته است و نیز اینکه  خانه ها ، مدارس واجتماعات تبدیل به « خانه های روانشناسانه ای » شوند که درآن ، نوجوان بتواند روابط احترام آمیز و مهربانانه را دریابد و فرصت هایی برای مشارکت معنامند داشته باشد.

برای آفرینش چنین مکانهایی ، پیش از هرچیز باید تاب آوری را تقویت کرد. سرانجام اینکه ، پژوهش های تاب آوری برتغییرات اجتماعی اصراردارند. می بایست وضعیت درجامعه مان را به گونه ای تغییردهیم که دیدمان ها ( Paradigms ) ، چه فردی و چه حرفه ای ، ازسمت خطر به سوی تاب آوری ، از کنترل به مشارکت ، ازحل مسئله به رشد مثبت ، از غرب محوری به چند فرهنگ گرایی ، از دیدن نوجوان به عنوان مشکل به نگریستن آنها به عنوان منابع ، از نهادسازی به اجتماع سازی ، تغییر یابند. با این حال تقویت تاب آوری علاوه برایجاد تغییردرباورهای فردی ، نیازمند تغییر درسیاستگذاری ها درزمینه عدالت اقتصادی ، اجتماعی وآموزشی است.

 

    تغییرنگرش درمدارس

ازخطرنگری ، به سوی تاب آوری

  دیدمان خطرنگر: مطالعه مشکل

دست کم به مدت ۲ دهه ، گفتمان میان آموزش وپیشگیری غرق درادبیات خطر بوده است . پژوهشگران نشان داده اند که صرفاً طی سال های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴ ، بیش از ۲۵۰۰ مقاله درباره « کودکان وخانواده های درمعرض خطر» منتشرشده است. پژوهش های علوم اجتماعی ، طی بیش از۴۰ سال کاملاً معلوم کرده اند که فقر- که نتیجه مستقیم مسئوولیت گریزی افکار عمومی از رفاه انسانی بوده است – عاملی است که به احتمال زیاد موجب می شود تا فرد ، « درمعرض خطر » ابتلا به اختلالات اجتماعی مانند اعتیاد ،  بارداری درسنین پایین ، سوءاستفاده از کودکان ، خشونت وافت تحصیلی ، قرارگیرد. با این حال سیاستمداران ، دولتمردان ، رسانه های گروهی واغلب پژوهشگران ،  « درمعرض خطر بودن » را متوجه نوجوانان ، خانواده های آنان و فرهنگ شان   کرده اند . حال آنکه ارائه خدمات موردنیازکودکان و خانواده های شان نیز با این رویکرد، کارایی چندانی درحوزه اعتیاد نداشته اند. افزون براین ، دیدگاه خطر – نگر به طور روزافزونی به ورطه طراحی مداخلات آموزشی آسیب رسان کشیده شده است. مداخلاتی مانند کاهش انتظارات ، کلیشه پردازی ، برچسب زنی ، ردیابی ، شناسایی ونهایتاً به حبس افکندن به تعداد زیادی از دانش آموزان برچسب خورده هردم افزونبار.

آسیب رسانی این دیدگاه خطر- نگر ، که درپی نشان دادن نقصان هاست. معلمان وسایر متخصصین یاری رسان را تشویق می کند که کودکان وخانواده هایشان از پشت این عینک ، ببینند و بشناسند. چنین عینکی ، چشم ما را به روی ظرفیت ها و توانایی ها    وبه روی کلیت فرد ، می بندند و گوش مان را برای شنیدن داستان واقعی هر فرد بسته نگه می دارد و درنتیجه به کلیشه سازی و افسانه پردازی درمورد واقعیت انسان ها روی می آورد . بدان گونه که یک آموزشگر می گوید : « هنگامی که داستان واقعی دیگران را ندانیم ، افسانه های ذهنی خودمان را جانشین آن می کنیم و برآن اساس می کوشیم تا حقیقت هر فرد را دریابیم ، حقیقتی که هیچگاه دریافت نمی شد و به آنان آسیب می رسانیم بی آنکه معنایی دراین کار باشد ».

  دیدمان تاب آوری ، مطالعه فرآیندهای کارآمد :

اگرچه ، احساس کلی حکم می کند تا درباره رویکرد خطر- نگر، جانب احتیاط را رعایت کنیم ، با این حال هم اکنون پژوهش های بسیاری که درباره رشد انسان – به ویژه مطالعات طولی آینده نگر- صورت گرفته است، می توانند نقطه پایانی براین اشتغال ذهنی خطرنگرباشند. مطالعات صورت گرفته درباره تاب آوری و چگونگی رشد موفقیت آمیز افراد علیرغم خطرات و پیشامدهای ناگوار، پرسش های زیر را پیش می کشد :

آیا اکثرنوجوانانی که ازنظررفتار داروجویانه ( مانند الکل ، سیگار، موادمخدر وخشونت ) پرخطر تلقی می شوند ، واقعاً به معتاد یا مجرم تبدیل می شوند ؟ آیا توانمندی هایی درنوجوانانی که درمحیط های پرخطر زندگی می کنند ، نیز می توان  یافت ؟ ( مثلاً نوجوانان خانواده های آشفته و سوءاستفاده گر ، مدارس شلوغ وکم امکانات ، جوامعی که درآن میزان بیکاری بالاست و فرصت های شغلی اندک و نهایتاً سیاستگذارانی که ترجیح می دهند اینگونه نوجوانان را زندانی کنند تا اینکه آنان را آموزش دهند یا بازتوانی نمایند ).

آیا منابع محیطی وجود دارند تا از نوجوانی که درمعرض چنین خطرات مسری ومنتشر شونده قرارگرفته است ، « محافظت » کنند ؟

پژوهش های تاب آوری کاملاً ثابت می کنند که برای عوامل خطر، قدرتی پیشگویی کننده وجود ندارد ، مگراینکه خودمان این قدرت را برای آنان قائل شویم و براین اساس برچسب های خودساخته برای آنان بیافرینیم . این پژوهش ها هم چنین نشان   می دهند که اگرخطری هم هست ، نه درکودکان ، خانواده ها و فرهنگ ها بلکه در نهادها وسیاستگذاری های اجتماعی آسیب رسان باید جستجو شود. آنچه که برای متخصصین پیشگیری و آموزشگران نیز اهمیت دارد ، این است که پژوهش های  تاب آوری ، به آنان هدیه ای مبتنی برپژوهش ، درپاسخ به این سئوالات ارائه  می دهد : « چه فرایندهایی برای ارتقاء رشد سالم و یادیگری موفق ، کارآمد هستند؟ من بعنوان یک معلم ، چه کاری می توانم درکلاسم انجام دهم تا دانش آموزانم را از ابتلابه مصرف مواد ، ارتکاب جرم و… برهانم ؟ »

پژوهش های تاب آوری ، راهکارهایی کلیدی را دراین باره عرضه می کنند :

·          اکثرنوجوانان ، خود ، سازنده رشدشان هستند.

·          همه انسانها ، توان تغییر را دارند.

·          معلمان و مدارس توان تغییرزندگی ها را دارند.

·          چگونگی انجام آنچه که انجام می دهیم ، اهمیت دارد.

·          باورمعلمان به توانمندی ذاتی دانش آموزان ، آغازگرفرآیند تغییراست.

 

v       اکثرنوجوانان ، خود سازنده رشدشان هستند

مطالعات طولانی مدت درباره رشد ، کودکانی را مورد پژوهش قرارداده است که درمحیط هایی بسیارپرخطر متلود شده اند : مانند اجتماعات فقیر یا جنگ زده و نیز خانواده هایی که درآنها الکلیسم ، سوءمصرف مواد ، سوء استفاده جنسی و جسمی واختلالات روانی وجود داشته است . رشد این کودکان تا زمان رسیدن آنان به بزرگسالی مورد تحقیق قرارگرفته است و پژوهشگران درسرتاسردنیا به یافته جالب توجهی رسیدند : دست کم ۵۰% و معمولاً نزدیک به ۷۰% این کودکان « پرخطر» نه تنها براساس معیارهای اجتماعی به زندگی موفقی دست یافته اندبلکه افرادی « مطمئن ، شایسته و مهربان » نیز بوده اند . این مطالعات مشخصاً این یافته را نشان داده اند توانمندی های فردی دراین کودکان که اغلب موارد با تاب آوری- یعنی رشدی سالم ویادگیری موفق علیرغم وجودخطر- همراه بوده است. دارای ویژگی های زیر است :

·       شایستگی اجتماعی، شامل همدلی ، مهارت های ارتباطی ، توانمندی های بین فرهنگی،  شوخ طبعی، مهارت حل مسئله وتوان فراشناختی ، برنامه ریزی ، هدف گذاری ، تفکر انتقادی و وجود منابع فراوان.

·          احساس هویت وخودگردانی : شامل خودکارآمدی ، توانایی کنترل درونی ، تسلط ، خودآگاهی ، توان جدا شدن از پیامدهای منفی.

·          احساس هدف مندی ، انگیزه مندی ، آرمانهای تحصیلی ، پایداری ، خوش بینی ، دارابودن روابط معنوی ، احساس معنامندی.

 

v       همه انسان ها توانایی تغییر را دارند

بسیاری از پژوهشگران و متخصصین ، براساس این اسنادهای شخصی ، به طراحی برنامه های زیادی درزمینه مهارت های زندگی واجتماعی دست زده اند تا بتوانند این «مهارت های تاب آوری » را مستقیماً به افراد بیاموزند. با این حال مهم ترین پیام پژوهش های تاب آوری عبارتست از اینکه این نگرش ها و شایستگی ها ، برآمدها ونتایج تاب آوری هستند و نه علت های آن درواقع ، اینها ، ظرفیت های رشدی هستند که درطول تاریخ بشر، بقاء او را توانمندکرده اند. افزون براین ، آنها توانمندی های فردی بسیار همانندی هستند که زندگی هر یک از ما را توانمند می سازند.

تاب آوری ، آشکارا ، چیزی بیشتر از یک برآمد است. Werner و Smith (1992 )    تاب آوری را « سازوکار ذاتی خود اصلاح گری بشر » می دانند. Lifton ( 1994 ) نیز تاب آوری را به عنوان ظرفیتی انسانی درهمه افراد برای تغییر- صرفنظر ازخطرات تهدیدکننده – می داند . اساساً نوع بشردارای نیازهای پیچیده و متعددی برای رشد است که باعث می شود تا او را به طور طبیعی به سمت این برآمدهای تاب آور به حرکت درآورند.

                                   نیازها                                               برآمدها

                       عشق واحساس تعلق داشتن                            شایستگی اجتماعی

                                      تسلط                               مهارت حل مسئله و برنامه ریزی

                                      قدرت                                 خودگردانی واحساس هویت

                                معنامندی                                       هدفمندی وارتباط

 

دراینجا پرسشی مهم پیش می آید : « اگر همه افراد دارای این نیازها و ظرفیت های ذاتی هستند ، پس چرابرخی از نوجوانان معتاد یا مجرم می شوند تا بتوانند به نیازهایشان پاسخ گویند حال آنکه سایرنوجوانان راهی دیگر می روند ؟ »

پژوهش های تاب آوری که به کل چرخه زندگی ، خانواده های سالم ، مدارس موفق ، اجتماعات شایسته ، سازمانهای آموزش گر و ارزیابی برنامه ها ، پرداخته اند ، پاسخ این سئوال را ارائه می کنند : این برآمدهای رشدی مثبت و به عبارت دیگر توانمندی های فردی تاب آوری ، مداوماً درنتیجه حضور درمحیطی پرورش دهنده شکل می گیرد وامکان ظهورمی یابد.

پژوهش ها ، آنچه را که موجب پرورش اکثرما درطول زندگی مان شده است را مشخص کرده اند : نیروی ۳ عاملی محافظتی محیطی که درهیئت لایه ای ضربه گیر ( بافر) از آسیب رسانی خطر پیشگیری می کند و مجال ظهور رشد را فراهم می آورد . این سه عامل عبارتند از :

روابط مهربانانه با دیگران داشتن ، انتظارات بالا و مثبت ( امیدواری ) و فرصت هایی برای مشارکت .

 

 

v       معلمان ومدارس ، توان تغییر زندگی ها را دارند

با این وصف ، مطالب فوق در زمینه کار در مدارس ، برای آموزشگران و متخصصین پیشگیری به چه معناست ؟ یک بافته شایع درپژوهش تاب آوری عبارتست از قدرت ملعم – که غالباً به این قدرت واقف هم نیست – که کفه ترازو را از سمت خطر به سوی تاب آوری سنگین کند. گفته می شود که یکی از رایج ترین الگوهای مثبت ایفای نقش در زندگی کودکان ( و بیرون از خانواده ) ، یک معلم دوست داشتنی می تواند باشد. برای نوجوانان تاب آور ، یک معلم خاص ، صرفاً آموزش دهنده مهارتهای تحصیلی نیست بلکه می تواند درجایگاهی مطمئن از نظرالگو برداری وهمانندسازی فردی ، برای این نوجوانان قرارگیرد. رویکردها یا راهبردهایی که از سوی این معلمان بکار می رود ،  می توانند به عنوان مجموعه ای از بهترین تجارب و روش ها در کلاس و مدرسه استفاده شوند. چنین معلمان و درواقع رایزنان خردمند وقابل اعتماد ، ۳ دسته از عوامل محافظتی را دراین باره مؤثر می دانند.

الف- روابط مهربانانه : شامل

۱-       حمایت عاشقانه و بی چشمداشت از نوجوان

۲-       احترام

۳-       دلسوزی

 

ب- انتظارات بالا : شامل

۱- باورداشتن به تاب آوری ذاتی دانش آموز و ظرفیت خود- اصلاح گری او

۲- به چالش کشانیدن دانش آموز- همراه با حمایتگری.

۳- ارائه راهنمایی ساختاریافته ، همراه با آزادی لازم برای خطرپذیرش.

۴- تمرکز برتوانمندی های دانش آموز.

۵- بازتعریف داستان زندگی دانش آموز : از یک قربانی آسیب دیده به یک تاب آور  بازمانده از حادثه ( تغییرنقش شخصیت اول درداستان )

۶- آموزش نوجوانان درباره تاب آوری ذاتی آنان ، افکار وقضاوت های ما درباره گذشته می تواند براحساس و رفتارما درآینده تأثیر گذارد ( توان فراشناختی ).

۷- دانش آموز- مداری : نقطه آغاز یادگیری از رؤیاها ، اهداف ، علایق و توانمندی های هردانش آموز است.

 ج – فرصت هایی برای مشارکت : شامل :

۱- فراهم سازی فرایندهای متعامل گروهی.

۲- فراهم سازی تفکرانتقادی ، گفتگو و بازخورد.

۳- مسئولیت پذیری.

۴- دعوت از دانش آموزان برای آفرینش و تدوین مقررات کلاس ، دوره درسی وسیاست گذاری مدرسه .

۵- مشارکت دانش آموزان درطراحی واجرای فوق برنامه ها ، حتی مداخلات پیشگیرانه و افزایش احساس مالکیت نسبت به برنامه .

۶- تجزیه تسلط وچیرگی ( افزایش احساس خودکارآمدی).

۷- فرصت ابراز و بیان خلاقانه که می تواند به شکل قصه گویی ، نوشته های ادبی ، نقاشی ، اجرای موسیقی ، اجرای نمایشنامه و رقص باشد.

۸- فراهم سازی فرصت هایی برای یاری رسانی به دیگران.

 

 چگونگی انجام آنچه که انجام می دهیم ، اهمیت دارد

مهمترین پیامی که مطالعات درازمدت درمورد کودکان پرورش یافته دربسترها و بافتارهای پرخطر ، دربردارنده این است :

بافتار( Context ) بیشتراز محتوای ( Content ) اهمیت دارد و اهمیت فرایند از اهمیت برنامه بیشتراست . یکی از بزرگترین پژوهش های انجام شده درزمینه سلامت نوجوانان ، درامریکا صورت گرفته است. دراین مطالعه هم رفتارهای پرخطر ( مصرف الکل ، سیگار ومواد ، خودکشی ، فشارهای هیجانی ، بارداری های درسنین پایین یا ناخواسته ، روابط جنسی غیر بهداشتی و خشونت ) و هم عوامل محافظتی مورد بررسی قرارگرفته اند. این پژوهش در برگیرنده ۰۰۰/۹۰ دانش آموز از کلاس هفتم تا دوازدهم در ۱۴۵ مدرسه ، درسرتاسر آمریکا علاوه برمصاحبه با ۰۰۰/۲۰ دانش آموز وخانواده های آنان و نیز ۱۳۰ مدیرمدرسه بوده است. نتایج جالب توجه این پژوهش به شرح زیر است :

« وجود روابط مؤثر میان اعضاءخانواده و نیز درمدرسه ، عامل محافظتی مهمی در برابر هر رفتار پرخطری ( بجز بارداری ) بوده است. آشکاراست که بافتاراجتماعی اهمیت زیادی دراین باره دارد…. »

هیچ اهمیتی نداردکه ما چه موضوعی را به نوجوان ، آموزش می دهیم ، علاوه براین اهمیتی هم ندارد که جایگاه ما دراین فعالیت آموزشی به لحاظ رسمی کجاست ( معلم ، پدر ومادر، همسایه ، درمانگر و… ) آنچه که اهمیت دارد این است که این کار را  می توانیم با مهربانی و روشی مقتدرسازانه ( empowering ) انجام دهیم بدون هیچ هزینه اضافی !

نظریه پردازان یادگیری اجتماعی معتقدند که اینکه ما چه الگویی داشته باشیم یا باشیم. می تواند الگوی دیگران هم باشد و یادگیری نیز از راه همین الگوسازی برای دانش آموزان صورت می گیرد.

 

v       باور معلمان به توانمندی ذاتی دانش آموزان ، آغازگر فرایند تغییراست

کلید اصلی که پژوهش های تاب آوری برآن تأکید دارند ، این است که رشد موفق ، نه در برنامه به خودی خود ، بلکه در سطحی عمیق تر از روابط ، باورها و انتظارات وتمایل به اشتراک درقدرت ظاهر می شود . برای این کار نخست لازم است در راستای آفرینش  کلاس و مدرسه ای که منجر به شکوفایی توانمندی دانش آموزان ، گردد، معلمان وکارکنان مدارس باور داشته باشند که هرنوجوانی دارای تاب آوری ذاتی است.

شاه بیت آغاز تاب آوری ، این است که بزرگسالانی که درمدرسه کارمی کنند از خود بپرسند : « چه چیز موجب تاب آوری من می شود ؟ در زندگی من چه اتفاقی افتاد که موجب شکوفایی توانمندی و ظرفیت رشد من شد ؟ چگونه می توانم این اطلاعات را به آنچه که امروز درکلاس می خواهم تدریس کنم ، پیوند زنم ؟ اگر همه دانش آموزانم دارای این اطلاعات باشند ، من چکاربایدکنم ؟ »

باورداشتن به آنچه که موجب شکوفایی ظرفیت های دانش آموزان ما می شود ، مستلزم این است که نخست خودمان به تاب آوری ذاتی خودمان اعتقاد داشته باشیم ، به توان درونی مان برای تغییر ، رفتار ما ، همیشه بلندتر از گفتارما ، صحبت می کند . به این معنا که برای آموزش دانش آموزانمان برای اینکه به قدرت درونی شان پی ببرند ، درابتدا باید ببینیم آیا خودمان دارای این قدرت هستیم – چه فشارهای بیرونی برما وجود داشته باشند یا نه – آیا می توانیم بیش از همه ، خود را درجهت مهربانی ، خلاقیت ، خودکارآمدی و امید برانگیزیم ؟ این کار را می توان بصورت زیر انجام داد:

روابط مهربانانه باهمکاران ، باورهای مثبت ، انتظارات بالا ، اعتماد به مدیریت ،  فرصت هایی برای مشارکت و دریافت بارخورد ، گفتگو و تصمیم گیری با دیگران ،   یک معلم دراین باره می گوید :

« اگر مدیر، معلمانش را تغذیه نکند ، معلمان دانش آموزان را خواهندخورد »

اگر دانش آموزان نیاز به فرایند تعامل گروهی ساختاریافته دارند تا درمورد افکار وآرمان های شان با یکدیگرصحبت کنند و بازخورد دریافت دارند ، پس به همین دلیل معلمان و مدیران نیز به چنین چیزی نیازدارند.

به یاد داشته باشید که با چنین نگرشی می توانید دانش آموزان قرن جدید را بیافرینید.

 

 راهکار برای رفتن ازسمت خطرنگری به سوی تاب آوری درمدارس

الف- یک گروه مطالعه تاب آوری تشکیل دهید . پژوهش های مربوط به تاب آوری بویژه درباره مدارس موفق را مطالعه کنید. نتایج به دست آمده را با هم بررسی کنید.

ب- یک تجربه اولیه را با رویکرد تاب آوری شروع کنید :

۱- یکی ازدانش آموزان تان را که فکر می کنید بسیار چالش برانگیز است ، انتخاب کنید.

۲- برای شناخت توانمندی های او ، به جستجو برآیید.

۳- پس از شناسایی توانمندی های او ، آنها را به خود او – مانند آینه – منعکس کنید.

۴- به او بیاموزید که او دارای تاب آوری ذاتی است و قدرت خلق واقعیت زندگی خودش را دارد.

۵- برای مشارکت او و نشان دادن توانمندی هایش درعمل ، برایش فرصت هایی بیافرینید.

۶- شکیبا باشید. بر روی پیروزی های کوچک تمرکز کنید. ( نوبت به موفقیت ها و تغییرهای بزرگ خواهد رسید).

۷- راحت باشید و به « فرایند » اعتماد کنید.

۸- کارکردن با تاب آوری ذاتی خود و نیزآسایش درونی ، به کار با تاب آوری ذاتی دیگران می انجامد . بدین ترتیب آموزش ، از فعالیتی انرژی بر به کاری سرگرم کننده تبدیل می شود.

 

ویژگی های افراد ومحیط های تاب آور :

ویژگی های افراد تاب آور :

۱) شایستگی اجتماعی :

۱-۱- پاسخگو بودن.

۲-۱- انعطاف پذیری

۳-۱- همدلی/ همسوزی

۴-۱- مهارت های اجتمـاعی

۵-۱- شوخی

 

۲) مهارتهای حل مسئله

۱-۲- وجدان منتقد وخلاق

۲-۲- برنامه ریزی

۳-۲- انعطاف پذیری

۴-۲- تخیل

۵-۲- سرشاری ازمنابع/ ابتکار

 

۳) آینده جویی

۱-۳- علایق خاص

۲-۳- جهت گیری هدف مندانه

۳-۳- معنویت/ ایمان

۴-۳- انتظارات سالم

۵-۳- آرمان های تحصیلی

۶-۳- پشتکار

۷-۳- امیدواری و خوش بینی

۸-۳- آینده سازی

۹-۳- معنامندی

۱۰-۳- انگیزه مندی

 

۴) خودگردانی :

۱-۴- خودکارآمدی/ارزشمندی

۲-۴- کنترل برمحیط ( احساس تسلط )

۳-۴- خودانضباطی

۴-۴- توانایی مستقل شدن

۵-۴- پایداری

 

ویژگی های محیط های تاب آور ( خانواده ، مدرسه ، اجتماع )

۱) انتظارات مثبت

۱-۱- ارائه راهنمایی وساختار

۲-۱- چالش طلبی حمایت گرانه

۳-۱- انگیزش

۴-۱- باورهای مثبت

۵-۱- شناسایی نقاط مثبت

۶-۱- ترسیم افق وآینده ای درخشان

 

۲) پیوندهای مهربانانه

۱-۲- حمایت بی چشمداشت ( عاشقانه)

۲-۲- دلسوزی

۳-۲- شنیدن و درک کردن / گفتن و درک شدن

۴-۲- باورمندی ( باوربه دیگران)

۵-۲- اعتماد و ایمنی

 

تاریخچه و تعریف تاب آوری

  آشنایی

درچند دهه گذشته ، پژوهش های بی شماری درباره ی علت بروز آسیب های اجتماعی و به ویژه اعتیاد انجام شده است. بیشتر این پژوهش ها به یافته های مشخص وآشکاری رسیده اند. این یافته ها عبارت بودند از :

۱) شرایط و موقعیت های خطرناک مانند ابتلای یکی از والدین – یا هردو آنها – به اعتیاد ، اختلالات روانی ، ارتکاب جرم و یا سایر آسیب های اجتماعی می تواند برای پرورش کودکان و نوجوانان این خانواده ها آسیب زا باشند. این یافته ها هم چنین نشان می دهند که پرورش کودکان ونوجوانان دراجتماع فقرزده ، جنگ زده یا گرفتار بلایای طبیعی ( مانند زلزله ) ، احتمال ابتلای آنان به آسیب های اجتماعی را در بزرگسالی افزایش می دهد. علاوه براین شرایط از دست دادن یکی از والدین درکودکی (یتیمی ) و یا وجود خانواده های آشفته و نابسامان – به ویژه ازنظر روابط میان پدر ومادر – و یا معاشرت کودکان ونوجوانان با دوستان ناباب می تواند به نتایج آسیب زای مشابهی بیانجامد.

به همه این شرایط یا موقعیت های آسیب زا ، « عوامل خطر» گفته می شود . به عبارت دیگر ، چنانچه کودکان ونوجوانان درمعرض این عوامل خطرپرورش یابند ، آنها نیز کمابیش آسیب می بینند.

۲) براساس یافته ی نخست ، چنین نتیجه گیری می شود که بهتر است برنامه های پیشگیری از آسیب های اجتماعی و به ویژه اعتیاد ، هدف خود را متوجه کاهش اثرات آسیب زای این « عوامل خطر» کند. براین اساس ، خانواده ها ، معلمان ، مربیان ، مدیران وهمه آموزشگران باید هوشیار باشند که کودکانشان درمعرض چنین عوامل خطری قرارنگیرند.

۳) این یافته ها ، درعمل طراحی اقداماتی انجامیده است که سعی می کند تماس   « بچه های سالم » با « بچه های آسیب دیده یا آسیب زا » ( مثلا دوستان ناباب ) کاهش باید کودکان و نوجوانان آسیب دیده ( مانند بچه های بی سرپرست ، بدسرپرست ، بزهکار ، معتاد و … ) شناسایی شده و به مراکز مربوطه ارجاع داده شوند تا رابطه ی میان آنها و همتایان سالم شان به حداقل برسد و خود نیز درمان شده و بازپروری شوند . از طرف دیگر به « بچه های سالم » و خانواده های شان به طور مداوم آموزش داده می شود تا رفتارهای خوب را انجام دهند و رفتارهای بد را انجام ندهند . این آموزش ها مجموعه ای از « باید ها و نباید ها » که به صورت نصیحت ، توصیه و دستور حتی در قالب کلاس درس یا در ضمن مشاوره ها به افراد گفته می شود .

اما نتیجه این اقدامات و برنامه ها چه بوده است ؟ آیا واقعاً با انجام این برنامه ها –  نه فقط در کشور ما بلکه در بیشتر کشورهای جهان – از بروز آسیب های اجتماعی و اعتیاد به طور چشمگیری در کودکان و نوجوانان و بزرگسالان پیشگیری شده است ؟ اگر واقعاً پیشگیری شده است آیا نتایج این پیشگیری در مقایسه با هزینه های صرف شده برای انجام آن مقرون به صرفه بوده است ؟

صرف نظر از پاسخ به این پرسش ها ، پژوهشگران دیگری با انجام مطالعه های فراوان پرسش دیگری را پیش کشیدند .

 

v       پیداش تاب آوری

این پژوهشگران در برابر یافته های تحقیق های پیشین این پرسش را مطرح کردند :  از کجا معلوم که پرورش کودکان و نوجوانان در شرایط آسیب زا حتماً به آسیب آنها بیانجامد ؟ آیه همه کودکان و نوجوانانی که یتیم ، فقیر ، یا دارای پدر یا مادری مبتلا به اختلال روانی ، بزهکاری و آسیب های دیگر بوده اند ، همه آنها نیز به سرنوشت پدران و مادرانشان مبتلا شده اند ؟

به همین دلیل آنها برای پاسخ به این پرسش ها دست به پژوهش های گسترده ای زند .  این پژوهش ها بیشتر از نوع مطالعه های طولی بودند . به این معنی که انجام مطالعه نیازمند زمان طولانی بود . آنها ۲ گروه از کودکان را انتخاب کردند . یک دسته کسانی بودند که در شرایط آسیب زای خانوادگی و اجتماعی قرار داشتند ( گروه هدف )    و دسته ی دیگر کودکانی بودند که شرایط زندگی خانوادگی و اجتماعی آنان بر اساس هنجارهای جامعه سالم تعریف می شدند ( گروه شاهد ) وضعیت هر دو گروه از کودکان براساس پرسش نامه ها و آزمون های روانی اجتماعی گوناگون ارزشیابی  و ثبت شد . آنگاه پس از دوره ای طولانی – مثلاً حدود ۳۰ سال بعد – به سراغ این کودکان رفتند : کودکانی که اکنون بزرگسال شده بودند دوباره وضعیت روانی  و اجتماعی آنها ثبت و ارزیابی شد . یافته های بدست آمده شگفت انگیز بود .

در گروه شاهد – یعنی کودکان سالم و بزرگسالان فعلی – تعداد اندکی دچار آسیب های مختلف اجتماعی و اعتیاد شده بودند . اما بیشتر آنها از نظر روانی دچار آسیبی نشده بودند و از نظر اجتماعی نیز دارای موقعیت متوسطی بودند . اکثراً زندگی خانوادگی تشکیل داده بودند و دارای شغلی معمولی بودند و زندگی را مانند مردم عادی سپری می کردند . در گروه هدف – یعنی کودکان پرورش یافته در شرایط آسیب زا – حدود ۳۰% آنها مبتلا به آسیب های گوناگون اجتماعی و از جمله اعتیاد شده بودند و تعداد این مبتلایان بیشتر از آسیب دیدگان گروه شاهد بود . اما ۷۰% دیگر دچار هیچ گونه آسیبی نشده بودند . جالب توجه تر اینکه نه تنها از نظر روانی آسیب ندیده بلکه از نظر وضعیت اجتماعی به موقعیتی به مراتب بالاتر و بهتر از افراد سالم گروه شاهد دست یافته بودند . پژوهش های دیگری در مناطق مختلف جهان به همین شیوه انجام شد  و همگی آنان کمابیش این یافته ها را تأیید کردند بر این اساس این دسته از پژوهشگران به این باور رسیدند که پرورش در شرایط و موقعیت های آسیب زا ، لزوماً به آسیب دیدگی نمی انجامد بلکه حتی ممکن است نتیجه ای کاملاً بر عکس به بار آورد . از سوی دیگر انیکه ما از ابتدا به بعضی از کودکان بخاطر موقعیت آسیب زای رشد شان برچسب بزنیم و بگوییم که « این دانش آموز ، یتیم است » یا « این دانش آموز ، معتاد است » و … این برچسب ها ، آسیب زایی بیشتری را در بر دارند . از نظر این پژوهشگران ، شاید دانش آموزان حتی وقتی در موقعیت های آسیب زا پرورش می یابند ، آسیب نبینند اما با برچسب های آسیب نگرانه ای که ما به آنها به خاطر موقعیت های شان – می زنیم احتمال آسیب دیدگی شان بیشتر خواهد شد . این گونه بود که پژوهشگران دریافتند بسیاری از کودکان و نوجوانانی که در موقعیت های پرخطر پرورش یافته اند و نه تنها آسیب ندیده اند بلکه به رشدی بیش از پیش دست یافته اند حتماً دارای ویژگیهایی هستند که آنها را از آسیب ایمن کرده است . آنها نام این فرایند را « تاب آوری » همان گونه که گفته شد ریشه در چگونگی از خطر جستن کودکان و بزرگسالان به هنگام رویا رویی با رویدادهای ناگوار در زندگی شان دارد ، براساس این دیدگان انسان ها می توانند از سرتجربه های ناگوار زندگی به سلامت بگذرند و در فرایند چنین گذاری نیرومند تر شوند . پژوهش های تاب آوری نشان می دهند که خانواده ها و مدرسه ها می توانند به محیطی آفرینشگر برای تاب آفرینی در کودک امروز و بزرگسال فردا تبدیل شوند .

همان گونه که گفته شد تحقیق های پیشین توجه اصلی خود را معطوف به عوامل خطر کرده بودند و نگاهی آسیب نگر به پرورش کودکان داشتند اما پژوهشگران تاب آوری به الگوی سلامت نگر معتقدند . بر این اساس آموزشگران ( یعنی خانواده ها و کارکنان مدارس ) باید به کشف توانمندی های دانش آموز بپردازند و نه برچسب زنی برای ناتوانی های شان . آنها باور دارند که چنانچه محیط کودک و نوجوان ( یعنی خانواده  و مدرسه ) به اندازه ی کافی خمایت گرانه و تاب آفرین باشد . از دل رویدادهای ناگوار توانمندی و تاب آوری بیرون می آید .

اینکه گفته می شود که انسان ، اشرف مخلوقات است . به این دلیل است که هر انسانی خواه کودک و خواه بزرگسال – دارای ظرفیتی برای تاب آوری است و باید این ظرفیت را شناخت یعنی همان گونه که برای شناخت کمبودها و نقص ها در کودک و نوجوان وقت صرف می کنیم . به همان اندازه نیز باید برای کشف ویژگی های تاب آورانه و توانمندی آنها وقت گذاشته شود . فرآیند تاب آوری در حقیقت فرایند زندگی است . فرایندی که هر کسی در آن باید بر تنش ها و رویدادهای ناگوار غلبه کند .

 

v       تاب آوری کودکان و بزرگسالان

به نظر می رسد که فرایند تاب آفرینی در بزرگسالان و کودکان همانند است . هنگامی که انسانی در هر سن و سالی که باشد – رویدادهای ناگوار را تجربه می کند . ویژگی های فردی و محیطی او به شکل عوامل حفاظتی می توانند نقش ضربه گیر را برای او داشته باشند در صورت « محافظت » کافی ، انسان با رویداد ناگوار سازگاری می یابد بدون آنکه در زندگی اش دچار پریشانی آشکار می شود حتی ممکن است به خاطر توانمندی های هیجانی و ساز و کارهای سالم سازگاری که در فرایند غلبه بر رویداد ناگوار پدید آمده اند ، انسان به سطح بالاتری از تاب آوری نیز ارتقا یابد اما در صورتی که محافظت کافی وجود نداشته باشد او وارد فرایند پریشانی روان شناختی می شود و به مرور زمان با آن خود را ساماندهی می کند این سامان گیری ممکن است با اختلال روانی و اجتماعی در انسان همراه گردد و با آن باقی بماند از سویی دیگر ، این سامان گیری ممکن است نهایتاً به بازگشت فرد به حالت معمول زندگی بیانجامد و منجر به افزایش تاب آوری شود .

 

v       الگوی تاب آوری دارای ۲ پیام مهم است :

۱ ) رویدادهای ناگوار الزاماً به طور خودکار به ناکار آمدی انسان نمی انجامند بلکه این گونه رویدادها به برآیندهای گوناگونی برای فرد منجر می شود .

۲ ) حتی یک واکنش ناکار آمد اولیه به رویدادهای ناگوار به مرور زمان می تواند بهبود یابد محیط نیز به ۲ شکل ، نقش مؤثری در تاب آوری فرد دارد :

۱ ) عوامل محافظتی درونی انسان است که در رویارویی اش با رویدادهای ناگوار باعث تاب آوری او می شوند خود می توانند ناشی از شرایط محیطی پیش از بروز رویداد باشند .

۲ ) شرایط محیطی در زمان بروز رویداد می تواند در تحول و ارتقای واکنش فرد از فتاری ناسازگارانه یا ناکارآمد به رفتاری متعادل یا حتی تاب آورانه نقش مهمی  بازی کند .

 

v       تعریف تاب آوری 

تاب آوری ظرفیت برگذشتن از دشواری ، پایداری سرسختانه و ترمیم خویشتن است . این ظرفیت در انسان ، می تواند باعث شود تا او پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علیرغم قرار گرفتن در معرض تنش های شدید شایستگی اجتماعی تحصیلی و شغلی او ارتقا یابد .

تاب آوری نوعی ویژگی است که از فردی به فردی متفاوت است و می تواند به مرور زمان رشد کند یا کاستی یابد و براساس خود اصلاح گری فکری و عملی انسان در روند آزمون و خطای زندگی شکل می گیرد .

همان گونه که پیش تر گفته شد پژوهشگران در مطالعه های خود دریافتند بسیاری از انسان ها که در معرض آسیب قرار گرفته اند ، می توانند به سلامت از آن برگذرند و حتی به رشدی بیش از پیش دست یابند به همین دلیل آنها به این فکر افتادند که اگر بتوان ویژگی های تاب آورانه ای این انسان ها را شناخت می توان از این ویژگی ها در آموزش دیگران ، به ویژه در زمان کودکی و نوجوانی ، استفاده کرد و به عبارت دیگر باعث شد تا در فرایندی تاب آفرینانه دانش آموزانی تاب آور پدید آیند .

 

 کودکان تاب آوری را با این ویژگی ها تعریف می کنند :

دارای شایستگی اجتماعی اند ، از مهارت های زندگی مانند مهارت حل مسئله تفکر انتقادی و توانایی ابتکار برخوردارند برای خود در زندگی هدف دارند و برای رسیدن به موقعیت در مدرسه و زندگی انگیزه مندند .

بزرگسالان تاب آور را نیز به شیوه ای مشابه تصویر می کنند :

دارای پیوند های اجتماعی مثبت ، توانایی حل مسئله و انگیزه برای ارتقای خویشتن هستند ، انیگزه های تحصیلی در آنها   کاملاً مشهود است غالباً در تغییرات اجتماعی هدفمندانه مشارکت دارند دارای ایمانی معنوی یا گرایش مذهبی هستند اکثر آنها  می توانند در تنش ها ، صدمه ها و حوادث غم انگیزی که تجربه کرده اند معنایی با اهمیت بیابند .

پژوهش گران تاب آوری به درستی بر سه نکته ی مهم تأکید می کنند :

۱ ) تاب آوری فقط داشتن فهرستی از ویژگی ها نیست تاب آوری یک فرایند است . این فرایند در زندگی واقعی ، تاب آفرینی نام دارد .

۲ ) همه انسان ها دارای توانایی ذاتی برای تاب آوری هستند اما رفتار تاب آورانه رفتاری اکتسابی است و یاد گرفته می شود .

۳ ) برخی از ویژگی های تاب آوری درونی است و انسان آن را دارد یا می تواند به دست بیاورد اما بعضی دیگر فقط با پرورش انسان در محیطی تاب آفرین ( مانند خانواده و مدرسه )  به دست می آید .

ویژگی های فردی و محیطی تاب آوری تحت عنوان عوامل محافظتی بطور خلاصه در جدول ۱-۲ آورده شده است .

الف – عوامل محافظتی درونی : ویژگی های خود فرد که تاب آوری را تسهیل می کنند :

۱ ) کاربرد مهارت های زندگی به ویژه مهارت تصمیم گیری ، ابزار وجود ، حل مسئله و مهارتکانه ها .

۲ ) اجتماعی بودن ، توانی دوست داشتن و دوست داشته شدن توانایی ایجاد روابط مثبت .

۳ ) شوخ طبعی .

۴ ) درونی بودن کنترل

۵ ) خودگردانی استقلال

۶ ) خوش بینی درباره آینده خود

۷ ) انعطاف پذیری

۸ ) ظرفیت یادگیری و آموزش طلبی

۹ ) خود انگیختگی

۱۰ ) شایستگی فردی ، خوب انجام دادن کارهایی خاص

۱۱ ) به خود ارزش نهادن و اطمینان داشتن

ب – عوامل محافظتی بیرونی : ویژگی های خانواده ، مدرسه ، اجتماع و گروه همتایی که تاب آوری را تقویت می کنند .

۱ ) پیشگامی در ایجاد پیوند های صمیمی .

۲ ) ارج نهادن به تحصیل

۳ ) سبکی از تعامل که پر حرارت و کم بهانه گیر است

۴ ) ایجاد و تقویت مرزبندی ها شفاف ( قوانین و مقررات و هنجارها )

۵ ) تقویت روابط حمایت گرانه و مهربانانه با دیگران

۶ ) به اشتراک گذاشتن مسئولیت ها و یاری رسانی

۷ ) امکان دست یابی به منابع برای برآورده کردن نیازهای اساسی مانند مسکن ، شغل ، بهداشت و تفریح .

۸ ) توقع بالا و واقع گرایانه از فرد ( برای موفقیت )

۹ ) تشویق به هدف گذاری و تسلط یافتن بر شرایط .

۱۰ ) تقویت ارزش ها ( مثل فداکاری ) و مهارت های زندگی ( مثل همکاری )

۱۱ ) ایجاد فرصت هایی برای رهبری ، تصمیم گیری و مشارکت معنامند در فعالیت ها

۱۲ ) ارج نهادن به استعدادهای منحصر به فرد هر کس .

جدول ۱-۱ : عوامل محافظتی درونی و محیطی

 

v       شش گام برای آفرینش و تقویت تاب آوری

چه پژوهش گران تاب آوری و چه پژوهشگران آسیب نگر ، هر دو بر این باورند که مدرسه ها محیطی بسیار مهم برای کودکان است و می تواند به آنها کمک کند از رویدادهای ناگوار بر گذرند با فشارها و مشکلات رویارو سازگاری یابند و از خود شایستگی های تحصیلی ، اجتماعی و شغلی لازم را برای زندگی به نمایش گذارند .

پژوهش هایی که در مدرسه ها ، خانواده ها و محله ها درباره ی چگونگی فرایند تاب آوری کودکان و نوجوانان و بزرگسالان انجام شده است نشان می دهد که آنها نخست در بردارنده ی عوامل محافظتی محیطی بوده اند و دوم اینکه به تقویت عوامل محافظتی فردی انجامیده اند . این پژوهش ها در هر ۲ زمینه روی هم رفته به ۶ موضوع مهم اشاره دارند در این گفتار راهبردهای شش گانه ای برای آفرینش تقویت تاب آوری در مدرسه ها مورد بحث قرار می گیرند که در تصویر ۱-۱ نشان داده شده اند .

 گام های یکم تا سوم کاهش اثرات عوامل خطر

براساس صدها پژوهش انجام شده درباره ی عوامل خطر و تأثیر آن بر بروز آسیب های اجتماعی و به ویژه اعتیاد طی ۲ دهه ی گذشته و نیز با توجه به عوامل محافظتی معلوم شد که ۳ راهبرد اساسی برای کاهش اثرات عوامل خطر بر زندگی کودکان و نوجوانان مطرح است که بر مبنای آن می توان این گروه از افراد را به سوی   تاب آوری پیش راند این ۳ راهبرد عبارتند از :

۱ ) افزایش پیوند جویی

این گام به معنای افزایش روابط با افراد دیگر و یا هرگونه فعالیتی در این باره است .   پژوهش ها نشان می دهند کودکانی که دارای پیوندهای نیرومند مثبت با دیگران   ( در مقایسه با کودکان دارای پیوند کمتر ) هستند کمتر دچار رفتارهای پرخطر  می شوند .

 

۲ ) آفرینش مرزبندی آشکار و پیوسته

مدیران مدرسه مداوماً مشغول اجرای سیاست گذاری و ارتقای آن در مدرسه هستند   و در آن انتظارات رفتاری مشخصی را از کارکنان و دانش آموزان به طور شفاف بیان می کنند این انتظارات عمدتاً داوری درباره رفتارهای پرخطر آنهاست که بهتر است به طور شفاف نوشته شود ، منتقل شود و با پیامدهایی که یک طیف را تشکیل می دهند به طور مداوم همراه گردد . پیوستار ( طیف ) این پیامدها مانند زیر است :                                                                  

 

۳ ) آموزش مهارت های زندگی

این شاخه شامل آموزش مهارت خود آگاهی ، همدلی ، حل مسئله ، تصمیم گیری ، تفکر انتقادی ، تفکر اخلاق ، رویارویی هیجان مدارانه با خشم ، با تنش و مهارت های ارتباطی است .

هنگامی که این مهارت ها به اندازه ی کافی اندیشده شوند و تقویت شوند می توانند دانش آموز را در هدایت خطرهای دوران نوجوانی به ویژه مصرف سیگار ، مواد و الکل یاری رسانند .

افزون بر این ، مهارت ها در آفرینش محیطی که به یادگیری دانش آموزان کمک کنند  و نیزبه بزرگسالان ، برای آفرینش کنشی کارآمد با مدرسه مفید هستند .

 

v       شاخه های چهارم تا ششم تاب آفرینی

افزون بر ۳ راهبرد پیشین ، پژوهشگران تاب آوری ۳ راهبرد دیگر را برای آفرینش  تاب آوری پینشهاد می دهند این راهبردها بیشتر ویژگی های محیطی هستند . محیطی که پرورش دهنده ای کودکان و نوجوانان است ( مانند خانواده مدرسه و محله ) .

 

۴ ) فراهم سزی مهربانی و حمایت گری

این راهبرد مهمترین اصل در تاب آوری شناخته شده است در واقع به نظر می رسد احتمال غلبه ی کودکان و نوجوانان بر رویدادهای ناگوار بدون وجود محیطی مهربانانه و حمایت گر تقریباً غیر ممکن است سرچشمه ی این مهربانی نیز الزاماً در اعضای تنی خانواده ی کودک نیست به عبارت دیگر کودکان و نوجوانان می توانند این مهربانی را از همسایگان ، آموزگاران ، اعضای گروه همتا – و حتی در رابطه با یک حیوان اهلی – بیابند .

در حوزه ی آموزش این یک اصل است .

« کودکان و نوجوانان بخاطر کسانی که دوست شان دارند حاضرند سخت تر تلاش کنند »

 

۵ ) داشتن توقع و انتظارات بالا

معلوم است که از کودکان و نوجوانان باید انتظاراتی هم بالا داشت و هم واقع گرایانه  به گونه ای که هم او را انگیزه مند کند و در عین حال کارآمد هم باشد .

بسیاری از کودکان ( به ویژه آنهایی که در مدرسه بر چسب های فراوانی خورده اند )  از خودشان ، توقعی پایین دارند و با این اعتماد به نفس پایین پس از مدتی خو  می گیرند این موضوع حتی درباره بزرگسالان نیز صادق است به خصوص وقتی که توانمندی های آنان دیده نمی شود یا کمتر به آن ارج گذاشته می شود .

 

۶ ) فراهم سازی فرصت هایی برای مشارکت معنامند

کاربرد این راهبرد به این معناست که به دانش آموزان خانواده های آنان و کارکنان مدرسه ها بیش از پیش مسئولیت داده می شود و برای آنان فرصت هایی فراهم شود تا بتوانند در حل مشکلات ، تصمیم گیری ها ، برنامه ریزی و یاری رسانی به دیگران مشارکت فعال داشته باشند .

ترکیب این راهبردهای شش گانه به افزایش دلبستگی به مدرسه و کاهش آشکار در مدرسه گریزی و سوء مصرف مواد می انجامد .

 

v       تاب آوری یک فرایند است

تاب آفرینی دراز مدت است که به تاآوری می انجامد به عبارت دیگر بسیاری از کودکانی که در محیط های پر خطر زندگی می کنند تنها در زمان بزرگسالی است که  می توانند تاب آوری را در خود به طور کامل نمایش دهند .

توجه به این نکته بسیار مهم است زیرا در فرهنگ ما این عادت وجود دارد که به دنبال نتایج فوری انجام یک کار هستیم و در نتیجه پس از مدت کوتاهی کار ممکن است به این نتیجه گیری ساده انگارانه برسیم که تاب آوری یک ویژگی است که بعضی ها آن را دارند و بعضی ها آن را ندارند . در حالی که این موضوع درست نیست زیرا برش های مقطعی از زندگی یک انسان در یک زمان خاص نمی تواند به درستی ظرفیت او را برای تاب آوری نشان دهد .

 

v       نتیجه گیـری

تاب آوری ویژگی حیاتی برای موفقیت دانش آموزان و آموزشگران است . هر انسانی دارای ظرفیت تاب آوری است اما رفتار تاب آورانه اکتسابی است و می تواند آموخته شود . تاب آوری محصول یک فرایند است و در طول زمان شکل می گیرد برای تاب آوری علاوه بر ویژگی های فردی که آموختنی است مانند پیوند جویی اجتماعی ، مرزبندی آشکار و پیوسته و مهارت های زندگی باید محیطی که فرد در آن پرورش  می یابد نیز تاب آفرین باشد ویژگی های یک اجتماع تاب آفرین عبارتند از فراهم سازی پیوند های مهربانانه و حمایت گرانه ، داشتن توقع و انتظارات بالا از اعضای اجتماع و فراهم سازی فرصت هایی برای مشارکت معنامند .

منطق تاب آوری چنین می گوید اگر در معرض آسیب قرار گرفتی محکوم نیستی به اینکه آسیب ببینی بلکه می توانی از این فرصت برای رشد بیشتر و برگذشتن از آسیب استفاده کنی همان گونه که وقتی به کودک واکسن بیماری های مختلف را می زنند این واکسن حاوی میکروب های ضعیف شده یا سم میکروب های کشته شده است و به عبارت دیگر خود واکسن می تواند یک آسیب باشد اما کودک نه تنها از واکسن آسیبی نمی بیند بلکه برعکس وضعیت ایمنی بدن او در رویارویی با محتوای واکسن ( آسیب ) ارتقا یافته و ایمن تر می شود با این نگاه می توان گفت که در معرض آسیب های روانی و اجتماعی قرار گرفتن انسان ها می تواند نقش همان واکسن را داشته باشد که نهایتاً باعث ارتقای سلامت روانی اجتماعی او می گردد .

 

v       کار گروهی

۱ ) از میان زنان و مردان نامدار ایران و جهان یک نفر را که زندگی تاب آورانه ای داشته است انتخاب کنید . زندگی نامه ی او را بررسی کنید معلوم کنید از ویژگی های مختلف تاب آوری کدام ها را داشته است .

۲ ) کسی در اطرافیان خود می شناسید که مصداق تعریف آوری باشد ؟ از او بپرسید چه کسانی  چه شرایطی و چه اجتماعاتی باعث رشد تاب آوری در او شده اند ؟ از او بپرسید چه ویژگی هایی دارد که موجب شده تا او تاب آور گردد ؟

۳ ) تاب آوری را در خود بررسی کنید :

هنگامی که از شرایطی دشوار در زندگی به سلامت برگذشتید چند سال پیش بود ؟

چگونگی آن شرایط را توضیح دهید .

چه کسانی به شما در گذار از این فرایند کمک کردند ؟ چه کمکی کردند ؟ کدام توانمندی های شما در گذار از این رویداد ناگوار تقویت شد . ؟ کدام یک از ویژگی های یاد شده در جدول ۱-۲ را از نظر عوامل محافظتی درونی می توانید در خودتان بیابید ؟

 

 

۴ ) به درخت تاب آوری بنگرید معلوم کنید که با انجام چه کارهایی در هر شاخه ی درخت شما به تاب آفرینی در دیگران ( مثلاً دانش آموزان ) کمک می کنید ( تقویت عوامل محافظتی فردی )

معلوم کنید چگونه می توانید کارکنان مدرسه را تاب آور و تاب آفرین کنید .

معلوم کنید چگونه می توانید مدرسه را تاب آفرین کنید ( تقویت عوامل محافظتی بیرونی ) .

 

v       خانواده تاب آفرین

کودک مشکل دار( PROBLEM CHILD ) پدری خسته و به هم ریخته و مادری با کفایت در خانواده ای با کارکرد نامناسب  DYSFUNCTION  که بر آن برچسب های رایج  منفی خورده است که این برچسب ها ناامیدی ها و دلسردی هایی را در پی خواهد داشت که آسایش و بهروزی خانواده را تقلیل می بخشد .

توجه به جنبه های مثبت کوچک در این خانواده ها و وظایفی که فرد به درستی انجام می دهد مواردی هستند که اعضارا به آموختن و شناخت توانایی هایشان تشویق  می کند و می تواند تاب آوری خانواده را افزایش دهد .

بیش از ۳۰ سال پیش دیکتر نیک استینت ( NICK STINNET ) در کار بر روی  خانواده ای از ایالت اکلاهاما ، بر توانمندی ها و نقاط قوت خانواده تمرکز داشت تا نقاط ضعف آن .

او اعتقاد داشت خانواده ها وقتی می آموختند چه ویژگی های به داشتن روابط قوی کمک می کند بهتر می توانستند خدمات بگیرند و این در صورتی بود که به آنها آموخته می شد که چگونه این ویژگی های مثبت را ارتقا بخشند .

تأکید بر تاب آوری امروز خانواده در اصل افزایش تلاش های مثبت پیشین خانواده است .

اصطلاح تاب آوری ( RESILENCY ) به معنی واقعی کلمه « جهش » و یا بازگشت کردن   پس از پسرفت است .

تاب آوری ، توانایی خانواده برای پرورش توانمندیهایی است که به آنها کمک می کند تا باچالش های زندگی ( CHALLENGES OF LIFE ) رو در رو شوند این موضوع به خانواده کمک می کند تا به سطوح عملکرد پیشین خانواده برسند که قبل از چالش یا بحران داشتند .

تاب آوری از دو بخش تشکیل شده است : عوامل محافظتی ( PROTECTIVE FACTORS ) و عوامل بهبودی ( RECOVERY FACTORS ) .

عوامل محافظتی : افزایش مداوم توانمندی ها ، چنانچه اعضا هنگام تغییر آمادگی مقابله با چالش یا تضاد به وجود آمده را داشته باشند . عوامل محافظتی به خانواده کمک  می کند تا انعطاف پذیری و سازگاری خود را افزایش دهد .

عوامل محافظتی مهم خانواده شامل مراسم خانوادگی ( روز تولد ، تعطیلات ،  مراسم سوگ ) عادت ها و سنت های خانوادگی است .

عوامل بهبودی : عوامل بهبودی به خصوص در رخدادهایی مثل سازگاری با بیماری ، مرگ نابهنگام ، از دست دادن شغل یا بلایای طبیعی می تواند سودمند باشند . صمیمیت و همدلی خانواده و احساسی که هر عضو خانواده به طور برابر با هم دارند حمایت خانواده و اجتماعی کوچک ، احترام و اعتبار آفرینی ، مشارکت کردن در اوقات فراغت ، خوش بینی به موقعیت های زندگی و حس کنترل که به خانواده ها برای سازگاری و بهبودی کمک می کند ، از عوامل مهم بهبودی هستند .

 

v       تاب آوری خانواده ها چه ویژگی هایی دارد ؟

مطالعات در مورد تاب آوری خانواده ها چندین ویژگی را مطرح کرده اند :

v     تعهد ( COMMITMENT ) : تعادل میان از خود گذشتگی و پاسخگویی ، که شامل عملکردهایی است که وفاداری و صداقت ، مشخص کردن کارهایی که با همیاری به نتیجه رسیده و انجام می شود و فداکاری به خاطر منافع همه است .

v     انسجام ( COHESION ) : انسجام در درجه ی صمیمیت و نزدیکی اعضای خانواده و با تأکید بر جنبه منحصر به فرد هر یک از افراد خانواده است که صمیمت  و نزدیکی عاطفی و وابستگی عملی اعضای خانواده به یکدیگر را نشان می دهد .

v       سازگاری پذیری ( ADAPTABILITY ) : شامل تعادل ثباتمند خانواده همراه با انعطاف پذیری و مهارت هایی است که به واسطه ی مهار کردن استرس به وجود  می آید .

v       ارتباط ( COMMUNICATION ) شامل مهارت های صحبت کردن و گوش کردن دقیق است که صداقت ، شفافیت ، دقت ، درستکاری ، امانتداری و اشتراک در کارها است .

v     معنویت ( SOIRITULITY ) : معنویت شامل ظرفیت گذار به ماورای علاقه به خود زندگی با هدف مثبت و احترام برای زندگی است در خانواده ها معنویت می تواند به معنی داشتن اهداف و ارزش های مشترک باشد این خانواده ها زمینه ی باورهای مذهبی و براساس آنچه که پیوستگی به صورت اعتقادی آموخته اند عمل می کنند .

v     پیوستگی ( CONNECTEDNESS ) : پیوستگی به جمع نگرشی به خدمت و تعلق داشتن به کل بزرگتر است پیوستگی یعنی توان دادن و گرفتن ، بخشیدن و دریافت کردن در خانواده ی گسترده ، اجتمع کوچک یا جامعه است .

v       مدیریت منابع ( RESOURCE MANAGEMENT ) : شامل استفاده ی متناسب  و متبحرانه از وقت ، پول و کنترل استرس (RESOURCE MANAGEMENT ) است .

 

عوامل افزایش تاب آفرینی

خانواده ها می توانند تاب آوری مورد نیاز را به منظور رودرویی با چالش های زندگی از طریق یادگیری و استفاده از برخی راهبردهای عملی افزایش دهند :

 

۱ ) برنامه ریزی ( PLAN AHAD )

  فعالیت های خود را اولویت بندی کرده و انرژی خود را صرف مهمترین کارها کنید .

تهیه ی جدول زمانبندی به منظور انجام اولویت های مهم . تهیه جدول زمانبندی خانواده را نیز فراموش نکنید .

v   به تغذیه ی سالم اهمیت دهید . فعالیت ها با تمرینات ملایم و عادت خواب کافی و با ثبات داشته باشید . سلامت جسمی کلید غلبه بر استرس های بیش از حد است .

v       هزینه ی خانواده را برنامه ریزی کنید و با یکدیگر برای خاطرماندن این مهم همکاری کنید .

۲ ) همیاری ( WORK TOGETHER )

v       اعضای خانواده را تشویق به همکاری با یکدیگر کنید و مطمئن باشید که هر یک از افراد  کمک مثبتی به آسایش و بهروزی کل خانواده نمی کنند .

v       به خود اتکا کنید و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید زیرا حس اعتماد باعث کنترل می شود .

v     صادقانه و با صراحت درباره ی موضوعات و مسایلی که در خانواده رخ می دهد و شامل کشمکش ها و نگرانی ها است ، گفت و گو کنید . همچنین صادقانه ارتباط برقرار نمایید و به یکدیگر عشق بورزید .

v     به منظور دوری از ایجاد تنفر و کینه اگر حرف های زشت از سر هیجان زده اید یکدیگر را ببخشید و تا آن جا که امکان پذیر است ، گذشته را رد کرده و بر روی زمان حال و آینده  تمرکز کنید .

۳ ) یادگیری براساس تجربه ( LEARN FROM EXPERIENCE )

v       فضای خانواده را سالم و حمایتگر کنید ، چنانچه اعضای خانواده بتوانند بخش های غیر ضروری را تکرار نکرده واز ناراحتی های هیجانی دوری نمایند .

v       در محیط خانواده به جای آنکه درباره ی احساسات فرد دیگری قضاوت کنید به بیان احساسات خود بپردازید .

v       برای بهبود و اصلاح واقع بینانه در زمینه های مختلف زندگی خود برنامه ریزی کرده و براساس اهداف خانواده عمل کنید شما باید در نظ بگیرید که این امر نیاز به کار گروهی دارد .

v       به دنبال شکست و نومیدی برای موفقیت دوباره تلاش کنید و در این راه از حمایت اعضای دیگر خانواده استفاده کنید .

 

۴ ) اختصاص زمانی برای هم لذت بردن ( TOGETHER EHJOY TIME ) :

v       آرامش داشتن را یاد بگیرید و به این منظور احساس شوخ طبعی سالم را در خانواده خود رایج و افزایش دهید . بهتر است بدایند که خنده ی بلند ، استرس زیاد را تسکین می دهد .

 

v       نتیجه :

زندگی خانوادگی به طور چشمگیری در کشور ماه تغییر کرده است و این تغییرات همچنان ادامه دارد . در حالی که هر تغییری همیشه چالش هایی را به دنبال خودخواهد داشت .

به همین دلیل لازم است که خانواده هایی ایرانی با وضوع تاب آوری آشنا شده و با استفاده از راهبردهای ارائه شده تاب آوری خود را افزایش داده و به این وسیله استرس هایی را که به ناگزیر با آنها مواجه خواهند شد کاهش دهند .

هر خانواده ای نقاط قوت و توانمندی هایی دارد که براساس آنها می تواند استرس های تجربه شده اش را به حداقل ممکن برساند .

خانواده ای توانمندتر است که اعضای آن همکاری بیشتری با هم داشته و نسبت به هم متعهد تر باشند . دستاورد همه ی اینها خانودده ای سرزنده و صمیمی است که هم در مواقع عادی و هم در زمان هایی که با استرس های شدید روبه روست ، کارکد مطلوب خود را از دست نمی دهد .

خانواده از دو نفر یا بیشتر تشکیل می شود که در منابع با هم سهیم بوده و ارزش ها  و هدف های مشترکی دارند . اعضای خانواده همین طور در مسئولیت ها و پاسخگویی به تصمیم ها شریک هم بوده و در همه زمان ها نسبت به هم دیگر تعهد احساس  می کنند .    

 

             تاب آوری Resiliency تهیه وتنظیم : میترا رضایی

خانه تاب آوری
ارسال یک پاسخ